معاد قرآن، معاد جسمانى است. به لسان مردم مىفرمايد:
و ضرب لنا مثلاً و نسى خلقه، قال: من يحيى العظام و هى رميم. قل: يحييها الذى أنشأها أوّل مرّة و هو بكلّ خلق عليم. (يس (۳۶) / ۷۸ - ۷۹)
معاد قرآن، اين است، نه تأويلات فلسفى و توجيهات شيخ احمد احسائى. به تصريح قرآن، خداوند همين بدن را در روز قيامت برمىگرداند:
منها خلقناكم و فيها نُعيدكم و منها نُخرجكم تارة اخرى. (طه (۲۰) / ۵۵)
آنچه در روز قيامت بيرون مىآيد، همين بدن كثيف عنصرى است، با دو تفاوت: اوّل اين كه بدن ما اكنون فهم و شعور ندارد. بدن ما، فقط احساسات پنجگانه دارد (بوييدن، چشيدن، ديدن، شنيدن، لمس كردن). «من» غير از بدن است. بدن در خدمت «من» است. وقتى «من» از دنيا رفتم، اين پنج حسّ هم مىرود. امّا بدن آخرتى، شعور دارد.
انّ الدار الآخرة لهى الحيوان لو كانوا يعلمون. (عنكبوت (۲۹) / ۶۴)
در آخرت، زمين و آسمان و در و ديوار و... همه شعور دارند. به همين دليل، دست و پاى انسان سخن مىگويند:
اليوم نختم على افواههم و تكلّمنا ايديهم و تشهد ارجلهم بما كانوا يكسبون. (عنكبوت (۲۹) / ۶۵)
در قيامت، شكم شعور دارد. لذا سوزش آتش را مىيابد:
ان الذين يأكلون اموال اليتامى ظلماً انما يأكلون فى بطونهم ناراً و سيصلون سعيرا. (نساء (۳) / ۱۰)
بدن، سوزندگى مال يتيم را در اينجا (دنيا) نمىفهمد، چون شعور ندارد. ولى در قيامت مىفهمد.
دوم - در دنيا، بدن متبوع و نفس، تابع است و نفس فانى در بدن است. ولى در آخرت، بدن مستغرق در نفس است.