لزوم ارزيابى سندى احاديث كافى بااستفاده از دروس آيت الله شبيري - صفحه 135

نجاشى ـ مثلاً ـ كه مدرك خود را در توثيق وتضعيف نياورده).
ذكر سند مى تواند براى اين باشد كه ديگران هم بتوانند با مراجعه به سند حديث، روايات معتبر در نزد خود رابازيابى كنند. پس دليلى نداريم كه كلينى براى گزينش و نقل احاديث، به مبنايى بجز مبناى خود در تصحيح احاديث، نظر داشته باشد. لذا باتوجه به ناشناخته بودن مبناى كلينى در نزد ما، نمى توان نتيجه گرفت كه قرائنى كه براى كلينى اطمينان آور بوده، اگر در دست ما مى بود، حتما به صحت حديث اطمينان مى يافتيم.
2. اگر كلينى، تمام احاديث كتاب را از چنان اسناد واضح وترديد ناپذيرى برخوردار مى ديد كه همه مردم، بر اعتبار آنهااتفاق نظر داشته و خواهند داشت، پس چرا اين همه به ذكر اسناد روايت اهتمام ورزيده، گاه طرق مختلف براى يك حديث آورده، با روشهايى چون تحويل سند، تلاش مى كند كه در عين ايجاز، اسناد متعددى براى برخى احاديث ذكر كند؟
آيا ذكر كامل اسناد خود شاهدى گويا نيست كه مؤلف مجال بررسى در اسناد احاديث را براى ديگران گسترده مى ديده است؟
3. در كافى روايات مرسل با عباراتى همچون من اخبره ، رجل ، من حدثه بسيار است. بسيار بعيد مى نمايد كه قرائنى بروثاقت همگى اين راويان گمنام و ناشناخته در كار باشد.
4. بسيارى از راويان كافى را ديگر دانشمندان تضعيف كرده اند. بنابراين اگر بر فرض كلينى با عبارت مقدمه خود در صدد شهادت به وثاقت تمام افراد اسناد كافى بر آمده باشد، باتوجه به تعارض اين شهادت با گفتار ديگران در موارد بسيار، اعتبار ذاتى اين شهادت از بين مى رود، زيرا شهادت ـ هر چند به امرى محسوس يا نزديك به حس باشد ـ در صورتى اعتبار دارد كه اشتباه آن اندك باشد. لذا اگر معارض آن بسيار گردد، از اعتبار ذاتى مى افتد.
5. پاره اى از منابع كافى در نزد رجاليان غير قابل اعتبار است.
دو اشكال اخير نيازمند توضيح بيشترى هستند كه درادامه خواهد آمد.

راويان ضعيف در كافى ۱

در كتابهاى رجالى، افراد بسيارى تضعيف شده اند كه نام اكثر آنها در اسناد كافى ديده

1.- از اين جا تا آخر مقال، از راقم سطور است و به بحث آيه الله والد - مدّظله - ارتباط ندارد.

صفحه از 139