لزوم ارزيابى سندى احاديث كافى بااستفاده از دروس آيت الله شبيري - صفحه 127

گفتنى است كه شيخ طوسى پس از نقل ماجراى عرضه كتاب شلمغانى (معروف به ابن ابى عزاقر) بر حسين بن روح، با سند خود از سلامه بن محمد نقل مى كند كه شيخ حسين بن روح ـ رضى الله عنه ـ كتاب التأديب را به قم فرستاده و ازجماعت فقهاء خواست كه در اين كتاب بنگرند و مطالبى را كه با آن اختلاف دارند بيان كنند. فقيهان قم در پاسخ نگاشتند كه تمام مطالب آن صحيح است، جز اين مطلب كه زكات فطره در طعام (ظاهرابه معناى گندم) نصف صاع است ولى به نظر ما، طعام همچون جو مى باشد و زكات فطره آن يك صاع است. ۱
روشن نيست كه كتاب التأديب چه كتابى است ومؤلف آن كيست؟ و آيا در تمام اين كتاب تحريفى رخ نداده است؟
به هرحال اين ماجرا نشان مى دهد كه جناب حسين بن روح در ارزيابى كتاب، نظر فقهاى قم را جويا گشته، نه اين كه خود كتاب را بر حضرت عرضه كند. از اين امر بر مى آيد كه قرار نبوده است كه ارزيابى احاديث از روشهاى غير متعارف همچون عرضه مستقيم بر امام زمان عليه السلام صورت گيرد.
به هر حال بجز اين دوكتاب (التكليف والتأديب) گزارشى از ارزيابى كتاب ديگرى از كتابهاى قرن سوم بر نايبان امام زمان عليه السلام در مصادر حديثى و رجالى ديده نمى شود.
7. راستى اگر كافى برامام زمان عليه السلام عرضه شده باشد، آيا كلينى خود در مقدمه كتاب يا در هنگام روايت آن بر شاگردان يا شاگردان وى در اجازات خود يا در كتب ديگر بدان تصريح نمى كردند؟ آيا مؤلفان كتابهاى رجال همچون شيخ طوسى وابوالعباس نجاشى كه زبان به مدح كافى وكلينى گشوده اند واز كتب عرضه شده بر امامان در كتب خود ياد كرده اند، بر اين امر تصريح يا اشاره نمى كردند؟
چگونه مى تواند چنين امرى واقعيت داشته باشد در هر حالى كه در هيچ مصدرى از مصادر قدماء، اندك اشارتى بدان ديده نمى شود. و نخستين بار سيد ابن طاوس به اين احتمال اشاره كرده است. از عبارت وى هم روشن است كه وى آن را از مقدماتى چند استنتاج كرده، نه اين كه گزارشى در اين زمينه به وى رسيده باشد.
باتوجه به آنچه گفته آمد، مى توان با اطمينان بر نادرستى ادعاى عرضه كافى بر نايبان

1.- غيبت شيخ طوسى، ص ۳۹۰/۳۵۷.

صفحه از 139