مشكلى براى عرضه كتاب بروكيلان حضرت نداشته است.
نكته ديگر اين كه ايشان تاريخ وفات مرحوم كلينى را قبل از مرحوم سمرى مى داند. ذكر اين مقدمه براى رفع اين اشكال است كه شايد تأليف رسائل الائمة، پس از وفات مرحوم سمرى انجام گرفته باشد كه باتوجه به وفات كلينى قبل از مرحوم سمرى، اين احتمال بى وجه خواهد بود.
البته در مورد كافى ظاهرا نيازى به اين مقدمه نيست، چه در مشيخه تهذيب و استبصار تصريح شده كه برخى از محدثان در سال 327 در بغداد، از كلينى جميع مصنفات واحاديث وى را به طريق سماع واجازه دريافت داشته اند ۱ . اين عبارت نشان مى دهد كه لااقل كتاب كافى ۲ ، در اين سال تأليف شده است. بى ترديد در سال 327 على بن محمد سمرى زنده بوده است.
مناقشه در مقدمه فوق
بارى مقدمه اى كه مرحوم سيد ابن طاوس ذكر كرده ناتمام مى باشد، زيرا در تاريخ وفات كلينى دو قول وجود دارد: يكى 328، اين قول را شيخ طوسى در كتاب فهرست ۳ آورده است، قول دوم: 329. اين قول صحيح تر بنظر مى آيد چه شيخ طوسى در كتاب رجال خود ۴ كه پس از فهرست نگاشته ۵ ، و نجاشى ۶ آن را ذكر كرده اند.
در تاريخ وفات على بن محمد سمرى هم دوقول وجود دارد: يكى 328 كه دركمال
1.-مشيخة تهذيب، ص ۲۹ (درپايان جلد دهم تهذيب)، مشيخة استبصار (ج ۴)، ص ۳۱۰.
2.-اين طريق را شيخ طوسى براى رواياتى كه در تهذيب از كلينى نقل كرده آورده است. لذا نمى توان كافى را مشمول آن ندانست، چون روايات شيخ طوسى از كلينى از ابواب مختلف كافى برگرفته شده است. ولى شمول اين جمله نسبت به رسائل الائمه دشوار است، چون محتمل است مراد از عبارت فوق اين باشد كه راويان جميع مصنفات كلينى را كه تا سال ۳۲۷ نگاشته از وى تحمّل كرده اند. بنابراين با وجود اين احتمال كه رسائل الائمه پس از سال ۳۲۷ به رشته تحرير در آمده باشد، شمول اين عبارت نسبت به رسائل الائمه ثابت نيست.
3.- فهرست شيخ طوسى، ص ۳۹۵/۶۰۳.
4.-رجال شيخ طوسى، ص ۴۳۹/۶۲۷۷=۲۷.
5.-لذا بارها در اين كتاب به فهرست ارجاع مى دهد.
6.- رجال نجاشى، ص ۳۷۷/۱۰۲۶.