کتاب‌شناسي توصيفي تنزيه‌ الانبياء و الائمة (عليهم‌ السلام) - صفحه 116

نحمله على ما يطابق موجب الدليل العقلي فيهم... و إذا ثبت أن أمير المؤمنين ع إمام فقد ثبت بالدليل العقلي أنه معصوم من الخطاء و الزلل فلا بد من حمل جميع أفعاله ع على جهات الحسن و نفي القبيح عن كل واحد منهما و ما كان منها له ظاهر يقتضي الذنب علمنا في الجملة أنه على غير ظاهره فإن عرفنا وجهه على التفصيل ذكرناه و إلا كفانا في تكليفنا أن نعلم أن الظاهر معدول عنه.» ۱
ضمن اين‌که به کتاب ديگرش ـ الشافي في الامامة ـ نيز ارجاعات فراواني دارد.
ايشان، در نقل‌هاي تاريخي، بيشتر، از کتاب‌هاي تاريخ طبري، وقعه صفين(نصر بن مزاحم) الارشاد (شيخ مفيد) تفسير قمي، الغارات (ابراهيم‌ بن محمّد ثقفي) و مروج الذهب (مسعودي) بهره جسته است.
استفاده از روايات در تأييد مطلب و جواب از اشکال، بيشتر از بخش پيشين (تنزيه انبيا) به چشم مي‌خورد. سيّد مرتضي حدود 20 مرتبه از حديث استفاده کرده که فقط در سه مورد، اين روايات منقول، حاويِ اشکال به ائمه(عليهم‌السلام) است.۲
بيان روايات از طريق عامّه(اهل سنّت) از ديگر نوآوري‌هاي مؤلّف کتاب است؛ گاهي اين‌گونه روايات را در جواب از شبهه‌اي ذکر مي‌کند و گاهي نيز شبهه‌اي از آن نشأت گرفته که ذکر و جواب از آن ضروري مي‌باشد. در نقد اين ‌دسته احاديث، از «نقد سندي» طبق مباني رجالي اهل سنّت بهره گرفته است.۳

جمع بين مناقشات سندي و دلالي

سيّد مرتضي؛ گاهي از جمع بين مناقشات سندي و دلالي بهره مي‌گيرد و فقط به يکي از آن دو بسنده نمي‌کند؛ به‌عنوان مثال، هنگام نقل روايت « أن اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) قال: كنت إذا حدثني أحد عن رسول الله ص بحديث استحلفته بالله أنه سمعه عن رسول الله ص فإن حلف صدقته و إلا فلا.» هم به نقد دلالي روايت پرداخته و هم از نقد سندي آن استفاده مي‌کند. وي مي‌نويسد: «هذا خبر ضعيف مطعون مدفوع على إسناده.» ۴

1.(تنزيه‌الانبياء، آيه۲۱۶.)

2.. اين سه روايت که قصد ايراد به حضرت اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) را دارند، عبارتند از: «قال كنت إذا حدثني أحد عن رسول الله(صلي الله عليه وآله وسلم) بحديث استحلفته بالله ... ـ ... فإنما الحرب خدعة ـ أن أميرالمؤمنين(عليه‌السلام) خطب بنت أبي جهل بن هشام في حياة الرسول... !» که سيّد مرتضي از طرق مختلف (سندي و دلالي) به جواب پرداخته است.

3.. سيّد مرتضي در فصل «تنزيه اميرالمؤمنين(عليه‌السلام)» در حدود ۱۰ عدد، در صدد پاسخ‌گويي به اشکالات «نظّام» است: «فإن قيل: فما الوجه فيما عابه النظّام... .».

4.(تنزيه الانبياء، ص۱۵۳.)

صفحه از 119