احادیث داستانی تجارت با خدا پرسودترین تجارت

حکایت از زبور داود(ع) در مورد پرسودتر بودن تجارت با خداوند

سعد السعود ـ فیما نَقَلَهُ عَن زَبورِ داودَ(ع) ـ:

[یا] داودُ! قُل لِبَنی إسرائیلَ: لا تَجمَعُوا المالَ مِنَ الحَرامِ فَإِنّی لا أقبَلُ صَلاتَهُم، وَاهجُر أباک وأَخاک عَلَی الحَرامِ، وَاتلُ عَلی بَنی إسرائیلَ نَبَأَ رَجُلَینِ کانا عَلی عَهدِ إدریسَ، فَجاءَت لَهُما تِجارَةٌ وقَد فُرِضَت عَلَیهِما صَلاةٌ مَکتوبَةٌ، فَقالَ الواحِدُ: أبدَأُ بِأَمرِ اللّهِ، وقالَ الآخَرُ: أبدَأُ بِتِجارَتی وأَلحَقُ أمرَ اللّهِ، فَذَهَبَ هذا لِتِجارَتِهِ، وهذا لِصَلاتِهِ، فَأَوحَیتُ إلَی السَّحابِ فَنَفَخَت وأَطلَقَت نارا وأَحاطَت وَاشتَغَلَ الرَّجُلُ بِالسَّحابِ وَالظُّلمَةِ، فَذَهَبَت تِجارَتُهُ وصَلاتُهُ، وکتِبَ عَلی بابِ دارِهِ: اُنظُروا ما تَصنَعُ الدُّنیا وَالتَّکاثُرُ بِصاحِبِهِ... یا داودُ، مَن تاجَرَنی فَهُوَ أربَحُ المَتاجِرِ.

سعد السعود ـ به نقل از زبور داوود(ع) ـ:

ای داوود! به بنی اسرائیل بگو: از راه حرام، مال گِرد نیاورید که در این صورت، نماز آنها را نمی پذیرم و به سبب حرام، از پدر و برادرت هم دوری کن. برای بنی اسرائیل سرگذشت آن دو مردی را بازگو کن که در روزگار ادریس به سر می بردند و در همان زمان که وقت نماز واجبشان رسیده بود، کالایی برایشان آمد. یکی از آن دو گفت: اوّل، فرمان خدا را به جا می آورم و دیگری گفت: اوّل به تجارتم می پردازم و فرمان خدا را بعد به جا می آورم. این یکی در پی تجارتش رفت و آن یکی به نمازش پرداخت، پس من به ابرها وحی کردم و ابرها دمیدند و آتش رها کردند و همه جا را فرا گرفت و آن مرد، گرفتار ابر و تاریکی شد و هم مال التجاره اش از بین رفت و هم نمازش، و بر درِ خانه اش نوشته شد: «بنگرید که دنیا و فزونخواهی با آدمی چه می کند!»... ای داوود! کسی که با من تجارت کند، پُرسودترین تجارت را کرده است.