پيشگفتار
در سده دهم هجري، خاندان صفوي با گرايشهاي ويژهاي در حوزه مسائل ديني، پا به عرصه سياسي ايران نهادند. در دوران حکومت آنان، مسلمانان و به ويژه جامعه علمي شيعه، شاهد دگرگونيها و جنب و جوشهايي بودند که پيش از آن، انتظارش نميرفت. هنوز يک قرن از ظهور اين خاندان نگذشته بود که گروهي از علماي اماميه، به جايگاهي که عقل در مباحث ديني يافته بود، خرده گرفتند و شعارِ «پيروي مطلق از احاديث و مروّيات اهل بيت عليهم السلام» سر دادند و به مناسبت همين شعار، به «اخباريه» شهرت يافتند.
گستره اخباريگري، منحصر در فقه نبود؛ بلکه رهاورد آن از جهت روششناختي، در همه علوم و معارف ديني کارآيي داشت. گونهگونيِ آثار اخباريان و پراکندگي آنها در تفسير و حديث و کلام، به روشني نشان ميدهد که گستره تأثير اين مکتب، فراختر از عرصه فقه است. با اين حال، اخباريان بيش از هر چيز، روش اجتهاديِ رايج در حوزههاي علميه شيعه را به باد انتقادات تند و آتشين خود گرفتند و هوادارانِ پرشمار شيوه اجتهاد را کم کم به حاشيه راندند.
به هر حال، اخباريان به مکتب حديثگراي قم استناد ميکردند که از دوران حضور ائمّه تا دوران شيخ صدوق، اعتبار داشت. بدين سان، اين گروه به کار بردنِ اصول فقه را در استنباط احکام، نادرست و پيروي از اهل سنت انگاشتند و گرايش به استنباط را نشانه دوري فقها از مکتب اهل بيت تلقّي کرده، اجتهاد را حرام دانستند.