3. انضمام احاديث ضعيف به الموضوعات
یکی از عوامل حجیم شدن الموضوعات در اهل سنت ضمیمه ساختن احادیث ضعیف به احادیث موضوع است.
اگر به دو موسوعه بزرگ در میان اهل سنت _ که در دوره معاصر تدوین شده _ بنگریم، نام آنها گویای این امر است:
کتاب ناصر الدین البانی در نُه مجلد با عنوان موسوعة الاحادیث الضعیفة و الموضوعة منتشر شده است و کتاب پانزده جلدی دیگر با عنوان موسوعة الاحادیث و الآثار الضعیفة و الموضوعة به چاپ رسیده است.
آنچه به عنوان الموضوعات در شیعه نگارش شده، فقط اختصاص به وضع و جعل داشته است و گر نه اگر بنا باشد احادیث ضعیف گردآوری شود، آماری گسترده به دست خواهد آمد. علامه مجلسی در مرآت العقول _ که شرحی بر الکافی کلینی است _ در ذیل هر حدیث وضعیت سند هر روایت را بر اساس مشی مشهور عالمان رجالی تبیین کرده است و حدود نُه هزار حدیث را تضعیف کرده است. به عبارت دیگر، نسبت میان ضعیف و موضع عموم و خصوص مطلق است؛ یعنی هر حدیث موضوعی ضعیف است، ولی هر ضعیفی موضوع نیست؛ زیرا ضعیف آن است که درستی اش را احراز نکردهایم و ممکن است در واقع درست باشد، ولی موضوع آن است که کذب و دروغ بودنش را احراز کردهایم. به همین جهت، عالمان درایه نقل حدیث موضوع را حرام میدانند، ولی نقل حدیث ضعیف حرام نیست.
4. خودسانسوری فرهنگی
به نظر میرسد یکی از علل و اسباب این پدیده، ذهنیت فرهنگی عالمان شیعه باشد؛ بدین معنا که آنان با توجه به اقلیت بودن شیعه نسبت به اهل سنت و برخورداری جامعه سنی از حمایتهای سیاسی و اجتماعی نظامهای سیاسی در ادوار مختلف تاریخ، تصمیم گرفتهاند که به بیان ضعفها نپرداخته و بهانهای به دست رقیب ندهند. به تعبیر دیگر، رقیب قدرتمند در کمین خردهگیری و نقد آنان است. تا آنجا که ابنتیمیه کتاب هشت جلدی منهاج السنة النبویة فی نقض کلام الشیعة و القدریة را مینویسد.۱ از این رو،
1.. برای آگاهی از ردیههای اهل سنت بر شیعه در ادوار مختلف ر.ک: «موقف الشیعة من هجمات الخصوم»، السید عزیز الطباطبایی، مجله تراثنا، ش۶، ص۳۲ - ۶۱.