کار مضاعف و همّت مضاعف در سخن و سيره پيشوايان دين - صفحه 215

انّ الأشياء لمّا ازدوجت ازدوج الکسل و العجز فنتجا بينهما الفقر؛
آن روز که همه چيز به هم پيوند خوردند، تنبلي و ناتواني به هم آميخته و از آن دو، فرزندي به نام فقر و تهي‌دستي زاده شد. ( الکافي، ج ۵، ص ۸۶)

از خصوصيات و نتايج تنبلي و سستي، سربار شدن و ارتزاق از دست‌رنج ديگران است.

2. افراط و تفريط

افراط در لغت به معناي «از اندازه در گذشتن، و زياده‌روي کردن» (فرهنگ معين، واژه افراط) و در مقابلش، تفريط به معناي «کوتاهي کردن، تباه کردن، و ضايع ساختن» (همان، واژه تفريط) است. در فرهنگ اسلامي نيز همين معنا و مقصود آمده است.
آن چه افراط و تفريط را به عنوان آفتي براي کار و همّت قرار داده است، گذشتن از مرز اعتدال و ميانه‌روي و به ديگر سخن گذشتن از دايره عدل و حق است. دين اسلام، دين ميانه‌رو است. معصومان عليهم السلام نيز در تمام امور و کارهاي خويش، راه ميانه و اعتدال را در پيش مي‌گرفتند و ما در تاريخ زندگاني پيشوايان دين حتي به يک مورد بر نمي‌خوريم که افراط يا تفريط در کارها، از آنان گزارش شده باشد.
از منظر امام جعفر صادق عليه السلام کليد تمام بديها و بدبختي‌ها، افراط در کار و همّت و نيز سستي و مسامحه‌کاري است. (وسائل الشيعه، ج 4، ص 105)
ايشان در باره محدوده تلاش در راه کسب معاش مي‌فرمايد:
ليکن طلبک المعيشة فوق کسب المضيع و دون طلب الحريص الراضي بدنياه المطمئنّ اليها؛
تلاش تو براي معاش، بايد بيش از عمل ضايع‌کننده (در اثر سستي) باشد و کمتر از تلاش حريصي باشد که با دنيا خشنود مي‌شود و به آرامش ميرسد. ( تنبيه الخواطر، ج ۱، ص ۱۳)

اصولاً رعايت اعتدال، نشانه عقل است و عدم اعتدال، نشانه جهالت و بيخردي. از همين رو، مولاي متقيان مي‌فرمايد:
لا تري الجاهل الاّ مفرطاً او مفرطاً؛
جاهل را نمي‌بيني مگر اين که افراط مي‌کند يا تفريط. ( نهج البلاغه، حکمت ۷۰)

حضرت علي عليه السلام در بيان بخشي از صفات متضادّ آدمي، لزوم اندازه‌ داشتن تمايلات و خطر افراط و تفريط آن‌ها را خاطر نشان مي‌سازد:
فکلّ تقصير به مضرّ و کلّ افراط له مفسد؛
هر کوتاهي در تمايلات، زيان‌آور و هر زياده‌روي نسبت به آن‌ها باعث فساد و تباهي است. (همان، حکمت ۱۰۸)

صفحه از 223