آري، هر چند ممکن است شکل يک کار ساده، از ديد برخي مرفهان، پست و پايين در نظر آيد امّا منزلت والاي کارگر در مطلب فوق به خوبي هويداست.
در اين جا براي اشاره و تأکيد بيشتر بر احترام به کارگر در سيره پيشوايان دين، به يک روايت مشهور از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله توسّل ميجوييم.
روزي رسول اکرم با اصحاب خود نشسته بود، جوان توانا و نيرومندي را ديد که اوّل صبح به کار و کوشش مشغول شده است. کساني که در محضر آن حضرت بودند گفتند: اين جوان، شايسته مدح و تمجيد بود اگر جواني و نيرومندي خود را در راه خدا به کار ميانداخت. رسول اکرم صلي الله عليه و آله فرمود: «اين سخن را نگوييد. اگر اين جوان براي معاش خود کار ميکند تا در زندگي محتاج ديگران نباشد و از مردم مستغني گردد، او با اين عمل، در راه خدا قدم بر ميدارد. همچنين اگر کار ميکند تا زندگي والدين ضعيف يا کودکان ناتوان را تأمين کند و از مردم بي نيازشان سازد، باز هم به راه خدا ميرود. ولي اگر کار ميکند تا با درآمد خود به تهيدستان مباهات نمايد و بر ثروت و دارايي خود بيفزايد، او به راه شيطان رفته و از صراط حق منحرف شده است». (محجّة البيضاء، ج ۳، ص ۱۴۰)
خدمترساني
خدمترساني به ديگران و کسب قرب و رضاي الهي، از قلههاي ارزشي در بحث کار و خدمت است. خدمت، در فرهنگ اسلامي با آن چه در معناي لغوي و عرفي خود دارد تفاوت ميکند. خدمت اسلامي، يعني کاري که با شرايط و مقدّمات پيشگفته در جهت برآوردن و برطرف کردن نياز انساني انجام گردد. بنا بر اين، خدمت، اخصّ از کار است؛ چرا که کار علاوه بر جنبه کمکرساني به ديگران غالباً جنبه شخصي و معيشتي دارد، امّا در خدمترساني، انسان مؤمن جنبههاي سود فردي را از خويش دور ميکند و در سايه سار قرب الهي بدون چشمداشت مادّي از ديگران، در جهت رفع نياز بندگان خدا ميکوشد.
در فرهنگ قرآني و سيره معصومان عليهم السلام خدمت و خدمتگزاري، همان بابرکت و سودمند بودن انسان در اجتماع مسلمانان است. و اگر کسي به امور مسلمين، اهتمام و توجّه نداشته باشد مسلمان نيست:
من اصبح لا يهتمّ بامور المسلمين فليس بمسلم ( الکافي، ج 2، ص 163).
امام صادق عليه السلام در تفسير آيه و جعلني مبارکاً اينما کنت (سوره مريم، آيه 31) ميفرمايد:
«نفاعاً، يعني بسيار سودمند باشد». ( الکافي، ج 2، ص 165)
هم ايشان در جاي ديگري ميفرمايد:
«المؤمنون خدم بعضهم لبعض... يفيد بعضهم بعضا؛