اعتقاداتشان، احاديثي از رسول خدا صلي الله عليه و آله و ائمّه عليهم السلام مخصوصاً حضرت علي عليه السلام نقل كردهاند مبني بر اين كه مكتب تصوّف از سوي آن بزرگواران مورد تأييد بوده و حتي مردم را به تصوّف تشويق ميكردهاند. در ادامه، به نقل و بررسي چند نمونه از آنها ميپردازيم.
نقل كردهاند كه رسول خدا صلي الله عليه و آله فرموده است:
من اراد اَن يجلس مع الله فليجلس مع اهل التصوّف؛
هر كس بخواهد با خداوند مجالست داشته باشد، بايد با متصوّفه مجالست و مؤانست كند. (رساله رفع شبهات، ص60)
از حضرت علي عليه السلام نقل كردهاند كه فرمود:
التصوّف، مشتق من الصوف و هو ثلاثة احرف (صاد، واو و فاء). فالصاد، صبرٌ و صدق و صفاء. و الواو، ودّ و وردٌ و وفا. والفاء، فقر و فردٌ و فنا؛
تصوّف، مشتق از صوف است و آن سه حرف است: صاد، به معناي صبر، راستي و صفاي دل داشتن؛ واو، يعني دوستي، ذكر و وفاكردن؛ وفاء، يعني فقر، تنهايي و غنا (عوالي اللئالي، ج 4،ص 105).
امّا بر اين احاديث ايراداتي وارد است كه به برخي از آنها اشاره ميكنيم:
الف. بنا به تصريح اكثر دانشمندان و علماي اسلامي و حتي بعضي از صوفيه، واژههاي صوفي و تصوّف، از اواخر قرن دوم هجري مصطلح گشتهاند و در زمان رسول خدا صلي الله عليه و آله و امير المؤمنين عليه السلام اين واژهها اصلاً رايج و مرسوم نبوده است ( تاريخ تصوف در اسلام، ج1، ص 24).
ب. عدّهاي از خود صوفيه، مانند دكتر اسد الله خاوري كه از طرفداران سرسخت سلسله معروف ذهبيه است، نيز جعلي بودن اين احاديث را تصديق نمودهاند ( ذهبيه، تصوف علمي، ص 43).
ج. كتابهاي عوالي اللئالي و المجلي، تأليف ابن ابي جمهور احسائي كه اين احاديث را نقل نمودهاند، اعتبار چنداني ندارند و اشخاص و علماي بزرگي چون علامه مجلسي، نويسنده اين كتابها را به صوفيگري متّهم ساختهاند (بحار الأنوار، ج1، ص150).
حتي دكتر خاوري نيز متن اين كتابها را معتبر نميداند (جلوه حقّ، ص79).
د. اگر اين احاديث صحّت داشت، در كتابهاي معتبر حديثي فريقين ميآمد. وانگهي با وجود اين احاديث صحيح معتبر! ائمّه هدي عليهم السلام كه فرزندان خلف آن دو بزرگوارند و در حكم «كلّهم نور واحد» هستند، به هيچ وجه بر خلاف دستورهاي آنان سخني بر زبان نميراندند. در حالي كه احاديث قابل توجّهي از طرف ائمّه عليهم السلام در مذمّت صوفيه و تصوّف و مخترع آن «ابوهاشم كوفي» وارد شده است كه ما در بخش بعد به برخي از آنها اشاره ميكنيم.
ه. در بعضي از كتابهاي صوفيان، سخناني از مشايخ آنان نقل شده است كه شباهت بسيار زيادي به احاديث فوق از ائمّه عليهم السلام دارند. اين مسئله، اين احتمال را تقويت ميكند كه چه بسا احاديث منقول از معصومان نيز از بزرگان خود آنان است كه بعداً و به تدريج به پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و علي عليه السلام نسبت دادهاند.