درمان حُزن و باور به قضا و قدر - صفحه 156

قضا و قدر کلي يا قوانين آفرينش مربوط به انسان‌ها و جامعه ياد کرده‌اند. (ر.ک: جبر و اختيار،
ص 157)
مراد از قضا و قدر در روايت امام صادق عليه السلام همين نوع است. در بسياري از حوادث که در عالم هستي رخ مي‌دهد، انسان در پيدايش و يا حتي از بين بردن آن نمي‌تواند کاري انجام دهد، ولي اثر وضعي و طبيعي آنها ايجاد حزن و اندوه در وجود آدمي است. انسان با اعتقاد و علم به اين که در برخي از وقايع، موجودي دست‌بسته است، مي‌تواند حس رضامندي را در وجود خود روشن نموده و تاريکي غم و غصه را از وجود خود بزدايد و در نهايت، بيماري افسردگي خود را درمان نمايد.

رابطه حزن و قضا و قدر

پس از بيان انواع حزن و قضا و قدر، بايد به بررسي رابطه اين دو با يک‌ديگر بپردازيم. در ميان بحث گفتيم که از حزن مثبت و قضا و قدر تکليفي به عنوان راه درمان مستقل، بايد صرف نظر کرد. آن چه باقي مي‌ماند، حزن منفي (با دو نوع حزن بر داشته‌هاي از دست‌رفته و حزن بر نداشته‌ها) و در مقابل آن قضا و قدر غير تکليفي است که بايد از ارتباط آن دو و نوع درمان کردن قضا و قدر سخن گفته شود، تا به مراد اصلي معصوم نزديک شويم.
اين که در حزن منفي، حزن بر داشته‌هاي از دست‌نرفته را از موضوع بحث خارج نموديم، به اين معنا نيست که قضا و قدر نمي‌تواند آن را درمان کند، بلکه چون نقش کم‌رنگ‌تري دارد، بيان نگرديد. در ذيل عنوان آن گفتيم که علاقه، نقش مؤثّري در رضا‌مندي ايفا مي‌کند. اگر علاقه کنترل شده باشد، رضامندي در مقابل حوادث آينده، حاصل مي‌آيد. از سوي ديگر، هنوز قضايي رخ نداده تا در مقابل آن رضايت ايجاد شود.
الف. يکي از انواع حزن‌هاي منفي، حزن بر داشته‌هاي از دست‌رفته است. اگر رويدادي اندوه‌زا در قالب قضا و قدر غير تکليفي، دامن داريي‌هايمان را بگيرد، بايد به ياد داشته‌باشيم که اوّلاً، هر چند ما مختاريم، ليکن بسياري از امور، خارج از اختيار و خلاف ميل ما، جريان مي‌يابد. ثانياً، مالک حقيقي و ابدي داشته‌ها، خداوند است. يعني هم آزادي ما در محدوده قضا و قدر تکليفي است و هم داشته‌هاي ما امانت‌هايي هستند که هر وقت صاحب آنها اراده کند، مي‌تواند با قضا و قدر از ما باز ستاند. پس اگر چنين قضا و قدري وجود دارد، اندوه و حزن، بي معناست.
ب. يکي ديگر از انواع حزن منفي، حزن بر نداشته‌هاست. اگر چه انسان مختار است، ولي اختيار او مطلق نيست و توانايي رسيدن به همه خواسته‌ها را ندارد. هر انسان استعداد ويژه‌اي دارد و تنها در محدوده مقدّرات و استعدادهاي خود مي‌تواند از آزادي و تلاش خويش بهره گيرد (مجلّه علوم حديث، ش 49 ـ 50، ص 9) و نمي‌تواند از توانايي خود تجاوز کند. امير مؤمنان عليه السلام مي‌فرمايد:

صفحه از 158