هان، به هوش باشيد كه دست از ريسمان اطاعت برگرفته ايد، و با تجديد رسوم جاهليت، دژ محكم الهي را در هم شكسته ايد... آگاه باشيد كه پس از هجرت، همچون اعراب باديهنشين شده ايد، و بعد از اخوت، برادري، اتّحاد و الفت، به احزاب مختلف تقسيم گشته ايد. از اسلام، به نام آن اكتفا كرده ايد و از ايمان، جز تصوّر و ترسيمي از آن، چيزي نمي شناسيد. مي گوئيد «النّار و لا العار؛ آتش دوزخ، آري، امّا ننگ، نه». گويا مي خواهيد (با اين شعارتان) با هتك حريم الهي و نقض پيماني كه خداوند آن را مرز قانون خويش در زمين و موجب امنيت مخلوقش قرار داده، اسلام را وارونه سازيد ( نهج البلاغة، خطبه ۱۹۲).
اين سخن حضرت، در حقيقت، تحليل رفتار و گفتار شورشيان پيمانشکن است و هشدار به آنان که منشأ اين انديشه باطل، همان انديشه جاهلي و شيطاني عرب جاهلي است که اسلام آن را باطل کرده است. امير مؤمنان عليه السلام علاوه در نامهاي به آنان مينويسد:
از نظر خود براي شورش برگرديد. اکنون، بالاترين مشکلتان، ننگ دنيايي در صورت بازگشت و تسليم است، در حالي که اگر برنگرديد و به جنگ بپردازيد، هم دچار ننگ شکست ميشويد و هم آتش دوزخ ( نهج البلاغة، خطبه ۵۴).
در تذکّر قبلي، ايشان روشن ساخته بودند که سر دادن اين شعار، رنگ و بوي بازگشت از اسلام به عهد جاهليت و دوزخي شدن را دارد و در اين تذکّر، روشن ميسازند که مشکل فعلي شما در صورت بازگشت فقط ننگ است ولي اين گونه نيست که با بازنگشتن بتوانيد مانع اين ننگ شويد؛ زيرا در آن صورت، هم ننگ شکست سراغ شما ميآيد و هم دچار عذاب الهي خواهيد شد. ننگ و آتش، هر دو با هم دامنگيرتان خواهد شد و ديگر اين گونه نخواهد بود که با پذيرش آتش، از ننگ، ايمن باشيد.
اين سخنان حضرت، در حقيقت، نقد و ردّ اين ضرب المثل با بيان مصاديق عدم کارايي آن است؛ زيرا مواردي وجود دارد که حتي با پذيرش آتش، ننگ دفع نميشود بلکه هر دو را در پي دارد. از اين رو، بهتر است فرد، عار زودگذر دنيايي را بپذيرد و بدين وسيله خود را از آتش سوزان جهنّم نجات دهد.
اين نصايح دلسوزانه و حکيمانه حتي در مذاکرات ميدان نبرد نيز ادامه يافت. ايشان قبل از جنگ در مذاکره با زبير به او گفت: برگرد. زبير گفت: «و كيف أرجع الآن و قد التقت حَلقَتَا البِطان؟ هذا و الله العار الذي لا يغسل؛ حالا كه كار از كار گذشته چه طور برگردم. به خدا اين ننگي است كه هرگز پاك نخواهد شد».
امير مؤمنان فرمود: «يا زبير، ارجع بالعار قبل أن تجمع العار و النّار؛ اي زبير، با ننگ برگردد پيش از آن كه ننگ و آتش با هم جمع شوند».