یکدیگر» و «خلط مطالب صحیح با غیر صحیح».۱
با مطالعه در استعمالات این واژه در کتابهای رجالی کهن، به نظر میرسد که چهار گونه یاد شده، به دو گونه اصلی در تخلیط قابل باز گشت است. دو نوع تخلیطی را که میتوان تصور کرد، «تخلیط متن» و «تخلیط سند» است. البته اختلاط در عقیده نیز میتواند «تخلیط» شمرده شود، ولی برونداد مطالب آنها _ که همان «در هم آمیختگی صحیح و سقیم» است _ در متن بروز میکند. از این رو، بیشتر توصیفات آثار راویان به تخلیط، به طور معمول، همان تخلیط در متن است. این مطلب را میتوان از گفته پیشین ابن ابی عمیر نیز دریافت.۲
آثاری که روایات صحیح و سقیم را در کنار هم گرد آوردهاند، آثار مختلط هستند. مقصود از روایات غیر صحیح بیشتر روایاتی است که از ناحیه غیر امامیه (اعم از عامه، واقفه، غالیان و ...) وارد متون صحیح امامیه شدهاند. به عبارت دیگر، واژه تخلیط اگر چه ضعف حدیثپژوهی راوی را بیان میکند، ولی باید پذیرفت که تخلیط در متن، واژهای رنگپذیر از مذاهب فاسد است.۳
علامه محمد تقی مجلسی نیز در بخش شرح المشیخة کتاب روضة المتقین، به مناسبت ترجمه عمر بن عبد العزیز، بعد از نقل توصیف نجاشی _ که وی را «مخلّط» خوانده۴ _ به تعریف این واژه پرداخته و مینویسد:
مخلط کسی است که اخبار غالیان و عامه را در کتابش داخل میکند.۵
گفتنی است که اصطلاح مخلّط از دیرباز بین شیعه و عامه رواج داشته است. مجلسی پدر، خاستگاه تعریف مخلط را عبارات ابن ابی العوجاء درباره حسن بصری۶
1.. سماء المقال، ج۲، ص۲۸۵_ ۲۸۹.
2.. اختیار معرفة الرجال، ص۵۹۱، ش۱۱۰۵. ابن ابی عمیر میگوید بسیاری از اصحابمان را دیدم که اینگونه تخلیط داشتهاند.
3.. ر.ک: توصیف ابن غضایری در معرفی «ابراهیم بن اسحاق احمری» (رجال ابن الغضائری، ص۳۹). در این عبارت، غلو منشأ تخلیط راوی است. در مواردی دیگر، منشأ تخلیط «وقف بر موسی بن جعفر علیه السلام » است (ر.ک:رجالالنجاشی، ص۲۳۳، ش۶۱۷، بیان نجاشی ذیل ابوطالبزکریا بن محمد مؤمن و عبید الله بن ابی زید انباری).بعید نیست که در اینجا معنای لغوی مقصود باشد؛ یعنی او با واقفیها مأنوس و دمخور بوده است (ر.ک: همان، ص۱۷۲، ش۴۵۳).
4.. همان، ص۲۸۴، ش۷۵۴.
5.. روضة المتّقین، ج۱۴، ص۴۰۶.
6.. التوحید، ص۲۵۳.