نقد و بررسی ارزیابی‌های سندی و رجالی در تفسیر الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن و السنة المطهرة - صفحه 68

این رویه حاکی از بی‌اعتمادی و بی‌توجهی محض به سند است؛ زیرا در باب روایات متعارض، بیش از هرچیز باید علت تعارض را از احوال رجالی راویان، جست و جو نمود؛ چرا که متن هر دو روایت ادعای حکمی داشته که ای بسا قرآن در تأیید و یا رد آن سخنی به میان نیاورده باشد. اگر هم مؤیدات قرآنی در دست باشد، می‏تواند صدور روایت مقابل را از سر تقیه و تصحیف و ناظر بودن به مورد خاص دانست، ولی مفسر این بخش را به طور کامل و فارغ از بحث‏های سندی و رجالی، فقط بر اساس متن و ارزیابی‏های متنی دنبال گرفته است.

بحث را با نمونه‏هایی از رفع تعارضات یکسان و غیر همسان روایی پی می‏گیریم:

نمونه اول در باب تدخین، مضمضمه و استشمام دود غلیظ برای روزه‌دار است که دو موثقه از عمرو بن سعید و سلیمان بن مروزی ذکر کرده و موثقه سلیمان را _ که دال بر بطلان روزه بوده _ با این دلیل که تمضمض و...، نوشیدن و خوردن نیست لذا باعث بطلان نمی‏گردد، رد می‏کند. و موثقه عمرو بن سعید را می‏پذیرد.۱ ملاحظه می‏شود که در این تعارض، یک روایت به سبب هم‌خوانی با فهم ایشان با درجه وثاقت سندی قبول و روایت دیگر با همان درجه سندی، فقط به دلیل مخالفت با فهم قرآنی خود، رد می‏شود و هیچ بررسی سندی دیگری از روایات صورت نمی‏پذیرد.

مثال دیگر، در باره تعارض، دو گروه صحیح و موثق در باب طلاق در طهر، و رجوع مجدد، بدون مجامعت و تحریم طلاق سوم است که اول، حکم به تساقط دو گروه داده، سپس گروه اول، یعنی صحاح را ترجیح داده؛ آن هم نه به دلیل صحت سندی، بلکه به سبب هم‌سویی با اطلاق آیه.۲

و یا در باب تساوی حد قاذف مملوک با حر روایاتی را با اعتبارات سندی آنها دالّ بر تمام بودن حدّ آنها، فهرست می‏کند. آن روایات بدین قرارند: موثقة سماعة، الحسن

1.. التهذیب، ج۱، ص۴۴۴: موثقة عمرو بن سعید، عن الرضا علیه السلام قال: سألته عن‏ الصائم یدخن بعود او بغیر ذلک، فتدخل الدخنة فی حلقه؟ قال: لا بأس، و سألته عن الصائم یدخل الغبار فی حلقه، قال: لا بأس، و معارضه فی نفس المصدر (ج۱، ص۴۱۳)، عن سلیمان المروزی قال: سمعته یقول: إذا تمضمض الصائم فی شهر رمضان استنشق متعمداً، او شم رائحة غلیظة، او کنس بیتاً، فدخل فی عنقه و حلقه غبار، فعلیه صوم شهرین متتابعین، فان ذلک له فطر، مثل الاکل و الشرب و النکاح. أقول: التمضمض لیس شراباً إلّا إذا تعمد البلع، ثم شم رائحة غلیظة لا أکل و لا شرب، کما لم یفت به احد، ثم صوم شهرین یختص بصورة التعمد و قد اختص به التمضمض و الاستنشاق دون ما سواهما، و هو فیهما لا یبطل إلّا إذا تعمد إدخال الماء فی الحلق (الفرقان، ج۳، ص۷۰).

2.. همان، ج۴، ص۴۵.

صفحه از 80