برخورد میشود. پس نمیتوان این روایات را یکباره وانهاد؛ زیرا بر خلاف آنچه آقای صادقی گفتهاند، این روایات قابل تأویل هستند.
اما با تأمل در الفرقان، ما شاهد استفادههایی از این روایات از سوی مؤلف هستیم. ایشان، چنین روایاتی را یا با حمل بر تقیه آورده و یا آنها را تأویل نموده است. حالت چهارم که سند ضعیف، ولی متن با معیار موافقت با قرآن و سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله به درجه صحت رسیده است، تصدیق میشود، ولی به حضرات معصومین علیهم السلام انتساب داده نمیشود. در این صورت، برابر قول و اجتهادی از غیر معصوم میشود و دیگر ارزش استناد نداشته و معیار فتوا قرار نمیگیرد. این در حالی است که مفسر در موارد متعدد تفسیر خود، از این روایات بهره برده و حتی در فتاوای فقهی از آنها استفاده نموده است؛ مانند روایتی که از ابی أمامه در ذیل آیه «آوَیْناهُما إِلی رَبْوَةٍ ذاتِ قَرارٍ وَ مَعِین»۱ آمده است. در این نقل، پیامبر صلی الله علیه و آله قرار را به شام تفسیر نموده و گفته در شام شهری است به نام دمشق که بهترین شهر شام است و مراد آیه نیز دمشق است. مفسر این روایت را پذیرفته و حتی لبنان و اردن و فلسطین را هم مشمول آن نموده است.۲ مورد دیگر، در باب زهد و تنگدستی پیامبر صلی الله علیه و آله بوده که چهار روز هیچ طعامی نخورده و سپس خرما خوردند که در این اثنا گفت و گویی با ابن عمر صورت میگیرد. مفسر این روایت را نیز به نقل از اهل سنت ذکر کرده و سند آن را ضعیف خوانده، ولی در متن تفسیر، هم از آن استفاده تأییدی نموده است.۳
ایشان گاه از روایات ضعیف به عنوان مؤیدات تفسیری خویش بهره برده است؛ برای نمونه، در بحث عذاب روز قیامت و این که پوستها مرتب تغییر میکنند و این خلاف عدالت نیست، به حدیثی منقول از منابع اهل سنت _ که به اذعان آقای صادقی، ضعیف
1.. هر دو را به سرزمین بلندی که مکانی هموار و چشمهسار بود، منزل دادیم (سوره مؤمنون، آیه ۵۰).
2.. الدر المنثور، ج۵، ص۱۰: اخرج ابن عساکر بسند ضعیف، عن أبی امامة، عن النبی صلی الله علیه و آله انه تلا هذه الآیة، قال: أ تدرون این هی؟ قالوا: الله و رسوله اعلم، قال: هی بالشام بأرض یقال لها الغوطة، مدینة یقال لها، دمشق هی خیر مدن الشام (الفرقان، ج۲۰، ص۲۵۱).
3.. همان، ج۲۳، ص۹۹. نمونه دیگر، دو روایتی است که در ذیل آیه ۲۳ سوره نساء در باب محرمیت مادر زن و ربیبه وارد شده است. مفسر بر آن است که «امهات» در این آیه اطلاق داشته و مادر همسر را، چه در زن دخول صورت گرفته باشد چه خیر، شامل میشود. لذا دو حدیثی که محرمیت مادر زن را مقید به قید دخول در همسر ساخته، با وجود صحت سندی، طرح میشوند و حدیث منقول از امیرالمؤالمنین علیه السلام با وجود ضعف سندی، پذیرفته میشود (همان، ج۱، ص۴۲).