نقد و بررسی ارزیابی‌های سندی و رجالی در تفسیر الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن و السنة المطهرة - صفحه 63

در حالت اول، حدیث به پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل‌بیت علیهم السلام اسناد داده می‏شود. و در حالت دوم و سوم، حدیث مطروح و به تعبیر روایات، به دیوار زده می‏شود؛ زیرا تأویل بردار نیستند. حالت چهارم نیز تصدیق می‏شود، ولی به رسول خدا صلی الله علیه و آله استناد داده نمی‏شود. اصل در صحت متن در عبارات فوق، موافقت با کتاب خدا یا سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله است. پس هیج نقشی برای سند جز اسناد به مسندالیه، آن هم در صورت صحت متنی نیست. و صحت سند، متن را تصحیح نمی‏کند. سند فقط از جمله اسباب انتساب صحت، آن هم در حاشیه متن است.۱

یعنی اول به متن نگاه می‏کنیم. اگر متن بر اساس موافقت با قرآن و سنت قطعی، صحیح بود، سپس فقط برای انتساب آن به معصوم، از سند جست و جو می‏کنیم. و نقش سند فقط تضمینی برای فهم عدمِ تعمدِ كذبِ راوی است.۲

در این تقسیم‌بندی، حدیث با صحت سندی و ضعف محتوایی نیز مطروح شمرده شده است. در حالت اول، علاوه بر استناد و استفاده از آن در انتساب به معصوم، نیز مشکلی ندیده‏اند. و در واقع، نهایت کارایی سند را در این حالت می‏دانند که متن صحیح است، ولی از آنجا که تمام صحاح به پیامبر صلی الله علیه و آله اختصاص ندارد؛ لذا نیازمند سند هستیم تا این انتساب قوی گردد. به همین دلیل، در حالتی که متن ضعیف باشد، صحت و یا عدم صحت سندی هیچ به کار نمی‏آید. حالت دوم را هم در هر صورت مردود برشمرده‏اند؛ اما در حالت سوم، یعنی حدیث از صحت سندی برخوردار باشد، ولی با ضعف محتوایی نیز مردود شمرده و آنها را در هیچ موردی راه‌گشا ندانسته‏اند؛ حتی به عنوان مؤیدات. در واقع، این قسمت را یک‌باره و بدون قایل به تفصیل رد کرده‏اند. در حالی که چنین روایاتی برای فهم احادیث تقیه‏ای و گاه شناسایی روات و حتی فهم روایات صحیح، بسیار کار گشا است. ای بسا ضعف محتوایی برخواسته از تصحیف بوده که با کمک روایات همسو به رفع تصحیف، پرداخته و روایت، قابل استناد است و علاوه برآن، راوی مصحف هم شناسایی شده و در برخورد با روایات وی با دقت نظر بیشتری

1.. فالأول یسند الی الرسول و الأئمة من آل الرسول، و الثانی یضرب عرض الحائط، و کذلک الثالث إذا لم یتحمل التأویل، و الرابع یصدق و لکن لا یسند الی الرسول و الأصل فی صحة المتن موافقته لکتاب الله او سنة رسول الله صلی الله علیه و آله الثابتة، و لا دور للسند، الا صحة الاسناد الی المسند الیه، إذا کان المتن صحیحاً. فصحة السند لا تصحح المتن، و انما هی من اسباب صحة النسبة علی هامش صحة المتن (همان، ج۱، ص۲۱).

2.. لا دور لصحة السند إلا ضماناً، لعدم تعمد الکذب، دون ضمان لصدوره دون تقیة و لا نسخ و لا سلامة عن النقل بالمعنی و لا تقطع و ما أشبه (همان، ج۱۱، ص۱۰۷).

صفحه از 80