مورد بحث در صدد بیان نزول تفسیر آیات در باره ولایت اهل بیت علیهم السّلام از طرف خدای متعال هستند.
2. یکی از قرینههایی که نزول تفسیر آیات را تقویت میکند، فصاحت و بلاغت قرآن بوده است که چنانچه کلماتی به آن افزوده و یا کاسته شود، مخلّ بلاغت آن خواهد بود و ادعای قرآنی بودن متون این احادیث _که با فصاحت و بلاغت قرآن فاصله آشکاری دارد _از امام معصوم علیه السلام _که خود امام البلغاء است _بعید مینماید. راوی نیز از فصاحت و بلاغت قرآن و معجزه بودن آن از این جهت آگاهی داشته و از طرفی میدانسته که با کلام ضمیمه شده، بلاغت آن از بین میرود.
3. روایاتی که در آن، نزول تفسیر همراه با نزول قرآن آمده است، از دیگر قرینههای تفسیری خواندن احادیث باب نکت و نتف من التنزل فی الولایة است.
4. نزول تفسیر همراه با نزول قرآن را در گزارشهای «کتاب علی»، «مصحف علی» و «الجامعه» هم میتوان یافت که در تمامی این مجموعهها، پیامبر خدا صلی الله علیه و اله برای امیرمؤمنان علیه السلام، تمامی آنچه که به قرآن مربوط میشده است، مانند تعیین ناسخ و منسوخ، عام و خاص، مطلق و مقیّد و نیز تفسیر و تأویل را بیان فرمودهاند. این خود قرینهای است که رسول خدا صلی الله علیه و اله به انتقال تفسیر صحیح کلام وحی اهتمام ویژه داشتهاند.
5. از کنار هم نهادن تعابیر «هکذا نزلت»، «هکذا نزل بها جبرئیل علیه السلام»، «فی کتاب علی علیه السلام»، «وجدنا فی کتاب علی علیه السلام» و «فی مصحف علی علیه السلام» میتوان نتیجه گرفت که همگی تعابیر مختلفی از یک حقیقت هستند که همان علم خاص و ویژهای است که پیامبر صلی الله علیه و اله آن را از طرف باریتعالی دریافت کرده و به وصی خود _که از طرف خدا مشخص شده بود _ابلاغ نموده و آن حضرت نیز برای ائمه علیهم السّلام بعدی آن را نوشته و در اختیار آنها قرار داده است.
6. نکته دیگر، آن که چون عدم تحریف قرآن نزد امام علیه السلام و راوی مسلم بوده و تحریف آن با اموری که نزد هر دو قطعی بوده، تعارض داشته، نیازی به قرینه برای دلالت بر این نکته نبوده است که این مطالب به عنوان تفسیر و تأویل آیات نازل شده؛ نه این که جزء آیه باشد و فقط لحن گفتاری در این زمینه کافی بوده است.
حال، بر فرض، کسی دلالت احادیث مورد بحث را بر معنایی که مطرح شد نپذیرفت، از دو حال خارج نیست: یا قایل به مبهم بودن این روایات میشود و علم آن را به اهل خود واگذار میکند و یا میگوید این احادیث بر تحریف قرآن دلالت دارد. در صورت دوم، دست