مدرسه حدیثی امامیه در بغداد - صفحه 150

می‌شده است.۱ عبدالعزیز بن‌مهتدی اشعری، از هواداران یونس، هم در قم فعالیت حدیثی داشته و مشایخ قمی مانند احمد اشعری و محمد بن‌‌ خالد برقی از او بهره برده‌اند.۲

نكته دیگر، آن كه قمی‌ها از طریق كوفی‌های دانش‌آموخته در بغداد، مانند حسن بن ‌فضال (م224ق) و محمد بن‌‌حسین بن ‌ابی‌الخطاب (م262ق) نیز به حدیث بغدادیان دست پیدا كرده‌ بودند.۳ همچنین برخی از آثار مشایخ حدیث‌گرای بغداد به وسیله محدثان قمی به نسل‌های پسینی بغداد منتقل شده است.۴

خراسان و ماوراءالنهر: حدیث بغدادیان به دو منطقه خراسان و ماوراءالنهر در شرق اسلامی نیز منتقل شد. نقش فضل بن ‌شاذان در این خصوص بارز و غیر قابل انكار است. او با بهره‌گیری از مشایخ بغدادی، مانند ابن ‌ابی عمیر و یونس بن ‌عبدالرحمن به غنی‌سازی كانون حدیثی و كلامی خراسان كمك شایانی نمود.۵ تقریباً در اواخر نیمه اول قرن سوم، علاوه بر محدثان خراسانی، محدثان ماوراءالنهری هم با سفر به بغداد، به گردآوران حدیث امامیه در بغداد پیوستند. جبریل بن ‌احمد فاریابی _ كه از او به عنوان «كثیر الروایة عن العلماء العراق...» یاد شده است۶ _ یكی از برجسته‌ترین افراد در این عرصه است. وی در بغداد نزد محمد بن ‌عیسی بن‌عبید حدیث آموخت۷ و در منطقه كَش انتشار داد.۸ سه برادر محمد و حمدویه و ابراهیم بن ‌نصیر كشی _ كه همگی با عنوان «كثیر العلم و الروایه» توصیف شده‌اند۹ _ از جمله افرادی هستند كه در حوزه حدیثی بغداد در محضر افرادی چون محمد بن ‌عیسی بن ‌عبید و یعقوب بن ‌یزید تلمذ نموده۱۰ و در انتقال میراث بغدادی‌ها به ماوراء النهر نقش‌آفرین بوده‌اند.

1.. رجال الطوسی، ص۳۵۳.

2.. همان، ص۴۳۵.

3.. رجال النجاشی، ص۸۹، ۱۰۷، ۱۵۲، ۱۵۸، ۱۸۳، ۲۰۱، ۲۰۴، ۴۲۵، ۴۵۲ و ...

4.. برای نمونه: کسانی مانند صفار، سعد بن ‌عبدالله اشعری، ابن‌ ماجیلویه و محمد بن ‌احمد ‌بن یحیی کتاب آداب امیر المؤمنین(، مشهور به حدیث الاربعمائه، نوشته قاسم بن یحیی راشدی را از محمد بن ‌عیسی یقطینی اخذ کردند و در قم انتشار دادند (آداب امیر المؤمنین، ص۲۹) و یا فهرست‌نگاران بغدادی در قرن پنجم نیز از طریق ابراهیم بن‌ هاشم، آثار ابن ‌ابی‌عمیر را شناسانده‌‌اند (فهرست الطوسی، ص۲۱۸ و ۲۱۹).

5.. معجم رجال الحدیث، ج۱۴، ص۳۱۹.

6.. رجال الطوسی، ص۴۱۸.

7.. اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۳۵۶؛ ج۲، ص۴۳۹، ۵۴۲، ۶۱۷، ۶۹۲ و...).

8.. حلقه‌های درسی او در کش مشهور بوده است (لسان المیزان، ج۲، ص۹۴ و ۹۵).

9.. رجال الطوسی، ص۴۰۷، ۴۲۱ و ۴۴۰.

10.. در این باره، ر.ک: (اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۷، ۲۰، ۲۶، ۵۹، ۶۲، ۱۶۴، ۲۱۷، ۳۴۷، ۳۵۷، ۳۸۳،۳۸۱ و...).

صفحه از 159