مصاحبه با آية اللّه‏ سيد احمد مددى - صفحه 363

مى توانيد تعدادى از روايات كتاب سكونى را كه در كتاب الكافى آمده، از كتاب اشعثيات دربياوريد. مراد من، بررسى مصادر هم زمان است . همچنين مى توانيد تعدادى از روايات كتاب سكونى را از كتاب دعائم الاسلام در بياوريد كه بعد از كلينى است. چرا؟ چون دعائم الاسلام، از اشعثيات گرفته و اشعثيات، همان كتاب سكونى است ؛ يعنى شما بايد مصادر بعد از كلينى را بياوريد و بررسى كنيد كه چه مصادرى در اختيار ما قرار گرفته (مثل التهذيب و مانند آن) و چه مصادرى به ما نرسيده و بعدها پيدا كرده ايم؛ لكن با كتاب تطابق دارد .
بحث ديگرى كه خيلى فنّى و دقيق است، اين كه مقدار زيادى از متون احاديث الكافى، عينا در متون فقهى ما آمده است ، مثلاً در فقه الرضا، يا در رساله على بن بابويه. شما وقتى كتاب فقه الرضا يا رساله مرحوم على بن حسين بن بابويه (پدر مرحوم صدوق) را نگاه مى كنيد، گاهى اوقات مى بينيد فتوايى كه آورده، همان روايت حلبى است كه در كتاب الكافى آمده و گاهى روايتش عين روايت معاوية بن عمّار است كه در كتاب صدوق يا كتاب من لايحضره الفقيه و يا كتاب هاى ديگر آمده است؛ امّا در الكافى نيست. اين، بابى است كه باز نشده است: چه مقدار از متون احاديث الكافى در فقه شيعه، قبول شده و چه مقدار قبول نشده است؟
اگر گروهى، اين مسئله را بررسى كنند، مناسب است. تا حالا اين كار انجام نشده، نه در الكافى و نه در كتاب هاى ديگر . اين، مى تواند اصالت فتاواى شيعه را هم روشن كند؛ چون شما مى گوييد، كتاب الكافى از كتاب ابن ابى عمير يا از كتاب جميل، گرفته شده، و مثلاً كتاب جميل به قول مرحوم نجاشى «و طرقه كثيرة جدا» ، پس نتيجه مى گيريم كه اين كتاب، فوق العاده مشهور بوده است. وقتى هم نسخه مشهور شد،

صفحه از 368