من اين گونه نبوده است. تفكّرات يونس، خوب بررسى نشده است. مقدارى از آثار يونس، از طريق كلينى به ما رسيده است. اين، يكى از نقاط اختلاف بين قم و بغداد است. كلينى روى آثار يونس كه توسط محمّد بن عيسى به ما رسيده، مانور مى دهد و قبول مى كند ؛ ولى قمى ها قبول نمى كنند.
مكتب قم ـ كه از سال 180 ق، شروع شده و تا 220 ق، پيشرفت مى نمايد ـ ، در عين حالى كه آثار كوفه را دارد، آثار بغداد را داراست. البته آثار دوره اوّل بغداد را؛ يعنى شما در ميراث قمى ها آثار ابن ابى عمير را هم داريد، آثار صفوان را هم مى بينيد، آثار يونس را هم بسيار كم مى بينيد، كه اين آثار، هم در قم و هم در خراسان آمده بود. فضل بن شاذان مى گويد: من راوى آثارم؛ البته راوى از امام معاصر نيست. اين كه آمده و از امام رضا عليه السلام نقل مى كند، واضح است كه جعلى است و براى او جعل كردند. مسلم است كه فضل، معاصر دو امام هادى و عسكرى عليهماالسلامبوده است؛ ولى از هيچ كدام، حديثْ نقل نكرده است. هنر فضل ، اين است كه راوى ميراث است؛ يعنى كار او فهرستى است. آنچه الآن وارد شده، با عنوان «عن فضل، عن ابى عمير، عن صفوان»، اينها نسخه هاى كتاب ابى عمير و صفوان است؛ نسخه هاى خراسانى . كلينى از اين نسخه هم استفاده مى كرده است.
مكتب دوم بغداد، بعد از رفتن كلينى است . كلينى مبدأ است. اين مكتب دوم، به قم نيامد و قمى ها در مقابل آن موضع گرفتند و گفتند كه شما در حق ائمّه مقصّريد . آنها هم در مقابل گفتند كه شما غالى هستيد و تندرو. كار به حيدرى و نعمتى هم كشيد .
مفيد رحمه الله به شدت به صدوق حمله مى كند؛ البته اگر اين دو رساله منسوب به ايشان درست باشد: يكى رساله ادبيّه و يكى رساله سهو النبى. ۱
1.البته رساله ادبية از كتاب الدّر المنثور نوه شهيد نقل شده و ايشان مى گويد احتمالاً اين رساله از شيخ مفيد باشد؛ چرا كه عبارات آن به كلام مفيد، نزديك است.