مصاحبه با آية اللّه‏ محمّد واعظ‏ زاده خراسانى - صفحه 319

داشتم. از مرحوم آقاى غفارى هم كه آثار او را زنده و چاپ كرده، بايد تقدير كنيد.

ما نسخه خود كلينى را در اختيار نداريم؛ ولى داريم يك تصحيح تلفيقى انجام مى دهيم. عده زيادى رأيشان بر اين است كه تلفيقى هيچ اشكالى ندارد. كما اين كه مرحوم غفارى هم در مقدمه نوشته كه يك نسخه قديمى مادر ندارد، همان چاپ سنگى را دارد با چند نسخه ديگر. شما نظرتان درباره تصحيح «الكافى» چيست؟

به نظر من، در بين نسخ، نسخه هايى كه يك اصل و ريشه اى دارند انتخاب كنند و اصح را متن قرار دهند؛ امّا تلفيق نكنند و فقط در حاشيه بگويند.

در اختلاف، يك جاى اين نسخه، اصح است و در جاى ديگر، نسخه ديگرى، اين جا متن كدام باشد؟

آن را كه اقدم است، همه جا، متن قرار بدهيد، بعد در حاشيه بنويسيد. حتى اگر آن اصل، غلط است، بگوييد اين غلط است؛ ولى فلان نسخه اين جور دارد. تلفيق، اين كتاب را از اصالت مى اندازد. اگر هم يك جايى واقعا غلط آشكار است، صحيح آن را اگر وارد كرديد، بنويسيد: چون اين غلط بود، از فلان نسخه آورديم. فكر مى كنم كه غلطى بيّن وجود ندارد، بلكه اختلاف نسخ است؛ لذا در حاشيه تلفيق كنيد، متن را تلفيق نكنيد.

به نظر شما، در تحقيق نسخه اى، چه كارى مهم است؟

يكى همين اختلاف نسخه هاست. حتى الوافى يا مرآة العقول را در نظر بگيريد . اگر آن جا نسخه ها با آنچه در متن الكافى است فرق دارد، آنها را ذكر كنيد.

ما اين كار را در نسخ ، در دو دسته انجام داديم. يك دسته، قبل و معاصر كلينى، مثلاً اگر در «رسائل» يا در «الزهد» حسين بن سعيد باشد، قطعا گزارش مى شود. يك دسته، متاخّران كلينى، مانند مجلسى، شيخ حرّ عاملى و فيض كاشانى كه به عنوان نسخه اى ديگر، گزارش مى شود، هم به لحاظ متنى و هم سندى. اگر نكاتى به نظرتان لازم مى رسد، بفرماييد.

صفحه از 320