2. اشكالات ظاهرى
يك. اوّلين اشكال نوشته، در شماره گذارى صفحات آن است. در موارد فراوان، مشاهده مى شود كه شماره ها تكرار شده اند و خواننده را به اشتباه مى اندازند، به عنوان نمونه، شماره هاى: 40، 44، 80، 149 و 180 تكرار شده اند.
دو. از نظر صفحه بندى، دقّت نشده است؛ چرا كه پاورقى هر مطلب، فورا پس از مطلب آمده است، حال هر كجاى صفحه باشد: اوّل صفحه يا وسط صفحه. در برخى موارد، طورى به هم ريخته اند كه خواننده، با سختى مى تواند پاورقى مطلب را پيدا كند. به صفحات: 5، 7 ـ 15، 18 و 19 دقّت كنيد.
سه. القاب معصومان عليهم السلام ، به صورت غلط، تايپ شده اند، مثلاً به جاى «عليه السلام» يا «عليها السلام» حروف انگليسى تايپ شده است. فقط در هجده صفحه اوّل، اين موارد وجود دارد: ص 6،سطر 5؛ ص 11، سطر 10؛ ص 12، سطر 11؛ ص 17، سطر 8؛ ص 18، سطر 2.
چهار. از جهت آدرس دهى در پاورقى ها، طورى ارجاع داده شده است كه اگر خواننده بخواهد نام كتاب و شماره صفحه را پيدا كند، بايد با دقّت به صفحات قبل نيز مراجعه كند تا شايد بتواند نشانى مورد نظر را پيدا كند. در صورتى كه اگر در كنار نام نويسنده، نام كتاب و شماره صفحه را هم مى آورد و بقيه موارد را ارجاع مى داد، هم اختصار در ارجاع، رعايت مى شد و هم خواننده به راحتى مى توانست آدرس مورد نظر را به دست آورد. البته اگر آدرس مورد نظر در همان صفحه و در پاورقى قبل، تكرار شده باشد، نياز به تكرار نيست. در بررسى بيست صفحه اوّل پايان نامه، به پاورقى اين صفحات دقت كنيد: 7 ـ 12، 14، 17 ـ 20.
نكته قابل توجّه، اين است كه شايد در صفحات اوّليه و در ارجاع هاى مختصر، مشكلى پيش نيايد، امّا در صفحات بعدى و پاورقى هاى مفصّل، بسيار مشكل مى توان منبعى را پيدا كرد، به طورى كه اصلاً قابل قياس نيستند.
از جهت موضوع بندى و قرار دادن احاديث در جايگاه خود، الكافى بر صحيح البخارى، مقدّم است. شروع و پايان الكافى، برخلاف صحيح البخارى، از نظمى خاص پيروى مى كند. مرحوم كلينى، سعى كرده است كه متن كامل احاديث را بياورد؛ ولى بخارى در مواردى، به صورت جانبدارانه، احاديث را تحريف كرده است. دغدغه كلينى، حفظ عين الفاظ روايات بوده است و سعى كرده است كه عين الفاظ روايات را بياورد؛ امّا بخارى (به گفته خويش)، روايتى را در يك شهر مى شنيده و در شهر ديگر، يادداشت مى كرده است و وقتى از او سؤال كنند كه آيا عين روايت را به ياد دارد، سكوت مى كند.
بخارى، از جهت زمانى بايد احاديث 160 سال قبل را مى آورد؛ امّا كلينى، مى توانست احاديث را به ائمّه عصر خود، منتسب و مستند كند. البته از جهاتى همچون: نوشتن مستدركات و مستخرجات، تعدّد اسناد، و تعدّد حواشى و شروح، صحيح البخارى بر الكافى، برترى دارد.
به هر حال، اين دو كتاب، پس از گذشت بيش از دوازده قرن، همچنان مورد مراجعه طرفداران خودشان قرار مى گيرند و از كتاب هاى معتبر طرفين محسوب مى شوند.