ط. نظم در احاديث
كلينى، در هنگام جمع آورى احاديث، به احاديثى برخورد مى كرد كه در عين اهمّيت، نمى توانست آنها را در يكى از ابواب موجود بگنجاند و به علّت كم بودن مطلب، آنها را قابل باب بندى نمى دانست، لذا اين احاديث را تحت بابى به نام «نوادر» آورده است؛ امّا بخارى، اين احاديث را بدون ضابطه، در ميان ابواب غير مناسبْ گنجانده است.
ى. كميّت روايات
برترى ديگر الكافى بر صحيح البخارى، اين است كه مرحوم كلينى، با آن مشكلات سياسى و موانعى كه بر سر راه داشته و جوّ اختناقى اى كه در زمان او بوده ـ كه به سختى مى توانسته با افراد مختلف، جهت جمع آورى احاديث اقدام كند ـ ، با اين حال، به مدّت بيست سال، 16121 حديث صحيح، يعنى به طور متوسّط، سالى هشتصد حديث، جمع آورى كرده است؛ در حالى كه بخارى، با اين كه شرايط سياسى جامعه، به نفع او بوده و مسافرت هايش خيلى بيش از كلينى بوده و با آن ذكاوت و تيزهوشى اى كه به او نسبت مى دهند، با اين حال، به طور متوسّط، سالى بيش از پانصد حديث صحيح، جمع آورى نكرده است.
ك. مشايخ بخارى و كلينى
برترى ديگر كلينى بر بخارى، اين است كه كلينى، روايات خود را از طريق اهل بيت عليهم السلام و بزرگان اصحاب و تابعان، نقل مى كند؛ امّا بخارى، از ائمّه عليهم السلام و بزرگان صحابه و تابعان، روايت نقل نكرده است و در عوض، از نواصب و دشمنان ائمّه عليهم السلام روايات زيادى نقل كرده است. به عنوان نمونه، از عمران بن حطان ـ كه در مدح ابن ملجم ملعون، شعر سروده است ـ ، روايت نقل كرده است. ابن حجر، در شرح صحيح البخارى، 29 حديث را به امام على عليه السلام نسبت مى دهد، يك حديث را از حضرت زهرا عليهاالسلاممى آورد و 246 حديث از ابوهريره نقل مى كند. جالبْ اين است كه برخى از مشايخ بخارى (چون خاتم بن اسماعيل، مالك بن انس و...)، از شاگردان امام صادق عليه السلام بوده اند؛ امّا بخارى، در كتاب خود، حتّى يك روايت از امام صادق عليه السلام نقل نكرده است. ابن تيميه، بر اين كار بخارى، بهانه آورده است.