د. لوازم كلام
در اين زمينه ، آمده است :
مراد از لوازم كلام، لوازم منطقى است كه در علم منطق به بيّن و غير بيّن ، تقسيم شده است. در روايات ، گاهى لازم بيّن و گاهى حتّى لازم غير بيّن يك آيه ، به عنوان تأويل آن ، معرّفى شده است. در روايتى به نقل از فضيل بن يسار ، در ضمن گفتگوى وى با امام باقر عليه السلام ، درباره اين سخن خداوند عز و جل : «وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَآ أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا؛ و هر كه او را زنده كند ، گويا همه مردم را زنده كرده است» ، آمده است :
قال: من حرق أو غرق. قلت: فمن أخرجها من ضلال إلى هدى؟ قال: ذاك تأويلها الأعظم ؛ امام عليه السلام فرمود: «[يعنى] او را از سوختن و غرق شدن ، نجات دهد» . گفتم : كسى كه او را از گم راهى به سوى هدايت ببرد ، چگونه است؟ فرمود: «اين تأويل اعظم آيه است».
در اين روايت، لازم غير بيّن آيه شريف، تأويل آن ناميده شده است.
تحليل و تكميل
بديهى است كه براى آگاهى از دلالت كلام (اعم از دلالت خفى و جلى) ، شرايط و ملاك هايى وجود دارد كه بدون رعايت آنها، معناى دقيق كلام ، حاصل نخواهد شد و همان طور كه تفسير كلام (رفع ابهام از معانى ظاهرى آيات قرآن) ، داراى قوانين و ملاك هايى است كه در علم اصول و منطق بررسى شده است، تأويل كلام (به دست آوردن معانى باطنى آيات قرآن) نيز شرايطى دارد كه بى اعتنايى به آنها ، شايسته و پذيرفته نيست و باعث خواهد شد كه كلام، بدون معيار ، تأويل شود و از قبيل تفسير به رأى گردد. توجّه به اين معيارها، علاوه بر اين كه تأويلات صحيح را از محدوده تفسير به رأى ، متمايز مى كند، در بررسى محتوايى و متنى روايات تأويلى نيز مؤثّر است تا خداى ناكرده ، روايات مجعول يا اسرائيليات يا رواياتى كه غاليان ساخته اند، به عنوان روايت تأويلى ائمّه عليهم السلام مطرح نشوند .
على رغم تلاشى كه نگارنده ارجمند پايان نامه ، براى جمع آورى و دسته بندى روايات تفسيرى و تأويلى الكافى كرده است، امّا به نظر مى رسد در برخى موارد، عملاً در مرزبندى اين دو و عنوان گذارى روايات مربوط به هر كدام، خلط صورت گرفته است، چنان كه در رواياتى كه به عنوان روايات تأويلى آورده است، چندين مورد هست كه به نظر ، مشابه رواياتى است كه براى بخش روايات تفسيرى آورده است كه اگر قرار باشد اين گونه روايات ، دسته بندى شوند ، بايد ذيل عناوينى مشترك ، قرار گيرند.