تفسيرآيات قرآن كريم،از زبان ائمّه اطهارعليهم ‏السلام در « الكافي » - صفحه 98

باب معانى اسما و اشتقاق آنها

اين باب، يكى از مهم ترين ابواب توحيد است كه كلينى، در آن، دوازده حديث نقل مى كند. برخى روايات اين باب، تفسيرهاى رمزى هستند، مانند اين روايت كه درباره «بسم اللّه » آمده است كه مراد از باى بسم اللّه ، بهاى خدا، و سين، سناى خدا، و ميم، مجد خداست. درباره اين روايت و تفسيرهاى رمزى آن، سخن هاى بسيارى است. مجلسى، اين دسته از اخبار تفسير رمزى را بسيار مى داند و در پاورقى كتاب الكافى، به نقل از ايشان در مرآة العقول، آمده است كه از اين اخبار، اين گونه استفاده مى شود كه براى حروف مفرد، معانى گوناگونى است و تنها حجج اللّه ، آنها را مى شناسند.
از اين روايات كه بگذريم، برخى ديگر روايات باب، در تحليل اسامى الهى اند. به عنوان نمونه، ابن هلال مى گويد: از حضرت رضا عليه السلام ، درباره تفسير قول خداوند: «اللَّهُ نُورُ السَّمَـوَ تِ وَالْأَرْضِ» ؛ خداوند، نور آسمان ها و زمين است، پرسيدم، فرمود:
خدا، هادى اهل آسمان ها و هادى اهل زمين است.
در اين روايت، نور، به هدايت تفسير شده است و البته ممكن است هدايت مردم اهل زمين، با هدايت موجودات آسمان ها، متفاوت باشد؛ امّا درباره همه آنها به صورت كلى مى فرمايد: اللّه نور.

باب هر رازگويى كه ميان سه نفر باشد، خدا چهارمين آنها است

در اين باب، كلينى به بخشى ديگر از روايات توصيف خدا مى پردازد كه او، همه جا هست و همه سخن ها را مى شنود. به عنوان نمونه، از امام صادق عليه السلام درباره قول خداى تعالى، روايتى نقل مى كند كه حضرت درباره آيه: « «مَا يَكُونُ مِن نَّجْوَى ثَلَـثَةٍ إِلَا هُوَ رَابِعُهُمْ وَ لَا خَمْسَةٍ إِلَا هُوَ سَادِسُهُمْ» ؛ رازگويى، ميان سه نفر نباشد جز اين كه خدا، چهارمين آنهاست و نه ميان پنج نفر، جز اين كه او ششمين آنهاست»، فرمود:
او، يكتاست و ذاتش، يگانه و از خلقش جداست و خود را اين گونه توصيف نموده است (چيزى مانند او نيست). و او به همه احاطه دارد (نه احاطه ظرف بر مظروف، بلكه) به طور زير نظر داشتن و فراگرفتن. و هيچ چيزى در آسمان ها و زمين، از علم او پنهان نيست، چه از نظر احاطه و علم، و چه از نظر ذات و حقيقت؛ زيرا اماكن، به چهار حدّ (راست، چپ، جلو و عقب) محدود و مشتمل اند و اگر از نظر ذات و حقيقت باشد، لازم آيد كه دربر گيرد.

صفحه از 122