الذين عملوا بالقياس و تركوا القرآن؛ ۱
نكته چهارم [قابل استفاده از روايت] آن است كه روايت در مقام باطل ساختن مكتب فلسفه زدگانى است كه از قرآن و قرآنيان روى گردانيده و كوشيده اند علم و عرفان را از كتاب هاى فلاسفه گذشته فراگيرند؛ چنان كه روايت در صدد ابطال مذهب حنفيه است كه به قياس عمل كرده، قرآن را رها ساختند.
4. حدوث زمانى عالم
يكى از اختلافات عميق ميان فلاسفه و متكلمان، تبيين چگونگى نياز ممكن و معلول به علت است، فيلسوف حدوث ذاتى را عامل فقر و نياز معلول به علت مى شناسد، اما متكلم حدوث زمانى را سبب نياز معرفى مى كند. نتيجه اين اختلاف نگرشْ آن است كه عالم از نظر فلسفه به رغم قديم بودن مى تواند حادث باشد، درحالى كه متكلم اين مدعا را نمى پذيرد و قدمت را با ضرورت وجوب ذاتى يكى مى داند و اجتماع ميان قدمت زمانى و حدوث را ممتنع و عالم را حادث زمانى مى شناسد. ۲ با توجه به آنكه در ظاهر آيات و روايات قرائن و شواهد بسيارى بر حدوث زمانى عالم آمده، طبيعى است كه محدثان همصدا با متكلمان، عالم را حادث زمانى بدانند و گفتار فلاسفه را مخالف قرآن و سنت و مخالف ضرورت دين قلمداد كنند.
علّامه مجلسى در توضيح «باب حدوث عالم و اثبات محدث»، در اثر مرحوم كلينى، ديدگاه هاى اديان و ملل را در اين باره مى آورد و مى گويد:
تمام مسلمانان، يهود، نصارا و مجوسْ عالم را در ذات و صفات و به صورت فردى و نوعى حادث زمانى مى دانند، اما اكثر فلاسفه و دهرى ها و مدعيان تناسخ مادّه و صورت عقول، نفوس و افلاك و صورت عناصر را قديم مى دانند.
علّامه چنين ادامه مى دهد:
فان ذلك مما اطبق عليه المليون و دلت عليه الآيات المتكاثرة و الاحاديث
1.مرآة العقول، ج ۱، ص ۱۱۹.
2.براى تفصيل بيشتر ر.ك: الطرائف، ص ۳۵۷؛ قواعد المرام فى علم الكلام، ص ۵۸ ـ ۶۲؛ كشف المراد، ص ۱۸۰ ـ ۱۸۵؛ نهاية الحكمة، ص ۳۲۳ ـ ۳۲۶.