البته مفهوم اين سخن آن نيست كه ادله نقلى در جزئيات مباحث مربوط به اصول دينى جايگاهى ندارد، بلكه درست به عكس، در برخى از مباحث جزئى، تنها راه وصولْ دلايل قرآنى يا روايى است. به عنوان مثال، اگر اثبات اصل معاد بر اساس برهان عدالت يا حكمت يا ساير براهين عقلانى باشد، رهيافت به چگونگى حيات اخروى و چند و چون بهشت و جهنم و نعمت ها و نقمت ها مبتنى بر آيات و روايات است.
به رغم آنكه استدلال به دلايل عقلانى و احيانا مبانى فلسفى در گفتار مرحوم علّامه مجلسى در شرح اُصول كافى موج مى زند، اما ايشان در مواردى كاربرد دلايل عقلى در اصول دين را انكار كرده است.
در روايتى چنين آمده است كه راوى از امام صادق عليه السلام مى پرسد: آيا گفتار شما برگرفته از رسول خدا صلى الله عليه و آله است يا سخن خود شماست؟ امام عليه السلام چنين پاسخ مى دهد: «من كلام رسول اللّه صلى الله عليه و آله و من عندى؛ از گفتار رسول خدا صلى الله عليه و آله و از جانب خودم است». راوى مى پرسد: پس شما در اين صورت، شريك رسول خدا صلى الله عليه و آله هستيد؟ ۱
علّامه مجلسى رحمه الله در توضيح اين روايت چنين آورده است:
قوله: فأنت إذا شريك رسول اللّه صلى الله عليه و آله ، يدل على بطلان الكلام الذى لم يكن مأخوذا من الكتاب والسنة و انه لا يجوز الاعتماد فى اصول الدين على الادلة العقلية؛ ۲
سخن راوى كه گفت پس شما در اين صورت شريك پيامبر صلى الله عليه و آله هستيد، دلالت بر بطلان گفتارى دارد كه از كتاب و سنت برگرفته نشده باشد و ثابت مى كند كه در اصول دين بر دلايل عقلى نمى توان تكيه كرد.
علّامه آن گاه احتمال داده است كه شايد مقصود امامْ فروع فقهى و فرائض است كه عقل در آنها جايگاهى ندارد و استناد به وحى در آنها اجتناب ناپذير است، ولى با آوردن جمله «والتعميم أظهر»؛ همان. فراگيرى به هر دو معنا ظاهرتر است، نظر نخست را تقويت مى كند.
همچنين در ذيل روايت امام صادق عليه السلام كه فرمود: «ان ابليس قاس نفسه بآدم... ؛
1.الكافى، ج ۱، ص ۱۷۱.
2.مرآة العقول، ج ۲، ص ۲۶۸.