كلينى و عقل‏گرايى - صفحه 105

وجود نهاده و باليده اند. در حقيقت فقه شيعه و نيز دانش اصول فقه، به شكل بسيار جدى و منظم در عصر ائمه شيعه و با هدايت و خواست آنها، پى ريزى شده به ثمردهى رسيده است. اسناد تاريخى در اين مورد به اندازه اى محكم و موثق است كه جاى كم ترين ترديد و انكارى باقى نمى گذارند. ۱
يادآورى اين نكته لازم است كه صاحب سخن پيش گفته، خود در جايى بدين سخن معترف شده كه در عصر امام عسكرى عليه السلام باب اجتهاد، توسط خود آن بزرگوار گشوده شده است:
نمونه هاى بسيار كمى كه از موارد جواب هاى فقهى آن حضرت در دست است، مكرر ديده مى شود كه ايشان از جواب دقيق نسبت به مورد، طفره رفته و به بيان كبراى كلى حكم فقهى پرداخته اند ... از نظر شكلى نيز جوابات ايشان بسيارى اوقات به عبارت ان شاء اللّه ختم مى شد كه بيشتر به آن پاسخ ها صورت فتوا مى داد ... انسان وقتى به تاريخ امامت از آغاز دوره حضرت عسكرى عليه السلام تا پايان دوره غيبت صغرا از دور نظر مى افكند، به خوبى مى بيند كه چگونه اين دوره به صورت يك مرحله آماده سازى و انتقالى براى تغييرات بعدى بوده است. دوره اى كه طى آن، جامعه شيعه آماده و پرورش داده مى شد تا مشكلات و مسائل عقيدتى و فقهى خود را بدون نياز به مراجعه به امام حاضر حل كند. ۲
اين سخن با سخنان قبلى كه «جامعه شيعه را تا پايان قرن سوم از هرگونه خردورزى و اجتهاد تهى مى دانست» تا حدودى تهافت دارد.
حاصل اين بخش از سخن اين شد كه شيعه در قرون نخستين اسلامى كاملاً اهل تعقل بوده و حضور امامان عليهم السلام نيز مانعى بر سر راه اين مسئله نبوده يا خردگرايى، بى حرمتى به ساحت مقدس ايشان به شمار نمى رفته است. در حقيقت، در روزگارى كه عصر شكوفايى علوم اسلامى و صف آرايى مكاتب فقهى و كلامى به شمار

1.به عنوان نمونه، ر.ك: الفاضل القائينى، على، علم الاصول تاريخا وتطورا، مكتب الاعلام الاسلامى، قم؛ نيز گرجى، ابوالقاسم، تاريخ فقه و فقها، سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انسانى دانشگاه ها، تهران.

2.مكتب در فرايند تكامل، ص ۹۸ و ۹۹.

صفحه از 120