اصلى خود را مبارزه با تفويض و غلو مى دانسته و مى كوشيده اند ائمه عليهم السلام را افرادى عادى معرفى كنند؛ زيرا مقامات گوناگونى كه براى ائمه عليهم السلام منظور مى شود، به گونه اى تحت الشعاع عصمت و نصب الهى امام قرار دارند و هنگامى كه اين دو امر پذيرفته شود، پذيرش برخى مسائل ديگر، از قبيل اعجاز و دخل و تصرف در طبيعت، نبايد غلو ناميده شود.
مرحوم صدوق رحمه الله در مورد نصب الهى و عصمت امام تأكيد بسيارى دارد:
بنا به فرموده خداى بزرگ: «آن گاه كه خداى تو به فرشتگان گفت مى خواهم روى زمين خليفه اى قرار دهم ...»، كسى كه دلش پاك باشد شايستگى مقام خلافت را دارد تا امين باشد. اما اگر فرد آلوده اى در نظر گرفته شود به مردم خيانت خواهد كرد؛ زيرا به عنوان مثال اگر دلالى باربر خيانتكارى را به بازرگانى معرفى كند تا كالايى را جابه جا كند و آن فرد خيانت كند، دلال خائن خواهد بود. بنابر اين چگونه خيانتگرى بر خدا رواست؟ ۱
همو گويد: «دليل عصمت امام: از اين رو كه در سخن هر كسى احتمالاتى هست، اما بسيارى از آيات قرآن و سنت، بنابر اجماع فرقه هاى اسلامى، صحيح و صريح بوده تغييرناپذير است، ... ضرورى است كسى كه از دروغ و خطا در امان باشد آورنده قرآن و سنت باشد ... و اگر به چنين فردى نياز باشد، نبايد دروغگو باشد تا اهداف خدا در قرآن و اهداف پيامبر صلى الله عليه و آله در سنت را به راستى گزارش كند و اگر چنين چيزى واجب باشد، بايد او معصوم باشد ...».
«بنابر آنچه گذشت، قرآن نياز به ترجمانى دارد. پيامبر صلى الله عليه و آله بايد قرآن را تفسير كند. پيامبر صلى الله عليه و آله نيز بايد معصوم باشد تا پذيرش سخن او لازم آيد. پس اگر عصمت، مفسر ضرورى باشد، امت نمى تواند عهده دار اين امر باشد؛ زيرا خود دچار اختلاف اند و برخى، برخى را تكفير مى كنند. با ثابت شدن اين امر، ضرورتا، معصوم، فقط كسى است كه از او ياد كرديم و او امام است. نيز استدلال كرديم كه امام جز معصوم كسى