فصل سوم: وجوب اعتماد به اين اصول
فقها و دانشمندان تصريح كرده اند كه در مقام نقل و آوردن حديث از كتب اربعه، نيازى به جستجو و تحقيق در طريق و سلسله راويان نمى باشد. مثلاً، صاحب وسايل در باب هشتم كتاب القضاء 56 روايت و محدث نورى در مستدرك الوسايل، 88 روايت در باب وجوب عمل به اخبار معصومين عليهم السلام در كتب مورد اعتماد آورده اند.
نمونه هاى ديگر بر صحت اين مقال را از نظر خوانندگان محترم مى گذرانيم.
1. احمد بن عمر الخلال از امام رضا عليه السلام سؤال مى كند كه فردى از اصحاب به ما كتابى مى دهد و مى گويد آن را از جانب من روايت كن. آيا جايز است كه از طرف او روايتش كنم؟
حضرت فرمود: اگر مى دانى كه كتاب از اوست، روايت كن.
2. راوى از امام جواد عليه السلام مى پرسد: فدايت شوم، بزرگان ما از ابو جعفر (امام باقر) و ابو عبداللّه (امام صادق) عليهماالسلامرواياتى نقل كرده اند، و به دليل تقيه شديد، كتب شان را پنهان داشته و روايت نكرده اند. اما پس از مرگ شان آن كتب به ما رسيد. حضرت فرمود: از آنها حديث نقل كنيد چرا كه درست و صحيح اند.
3. در روضه كافى نامه امام صادق عليه السلام به اصحاب در امر به تمسك به آثار پيامبر و ائمه عليهم السلام ، دورى از ترك آنها و هدايت و ضلالت حاصله را آورده است. و نقل روايات را از لوازم تصديق مؤمن در گفتارش و عمل به كلماتى از اين بزرگان مورد اعتماد و مشهور مى داند.
اهتمام زايد الوصف اصحاب ائمه عليهم السلام و صاحبان كتب در ضبط و حفظ اصول، نشانگر صحت منقولاتشان مى باشد. مثلاً زراره احاديثى را كه از امام مى شنيد مى نوشت، و هميشه و همواره با او بود. روزى از امام سؤالى كرد و امام جواب ندادند. او كتابش را برداشت و رفت (حديث شانزدهم باب الوقف والصدقه). ابن ابى ليلى روزى از محمد بن مسلم خواست كه حكم منقول از امام در مسأله اى را، از كتاب به او نشان بدهد. محمد بن مسلم به شرطى كه به جاهاى ديگر كتاب نگاه نكند، به او نشان داد. از اين احاديث و احاديث ديگر به خوبى به شدت اهتمام اصحاب نسبت به نوشتن، حفظ و كتمان آثار در ارشاديات پى مى بريم، تا چه رسد به عباديات.
به علاوه كتاب اصحاب اجماع كه 18 نفر از اصحاب بر تصحيح آن اتفاق نظر نمودند؛ امر امام كاظم عليه السلام به على بن سويد كه مصالح دينت را فقط از شيعه بگير ۱ و نيز حديث ابوالحسن سوم (امام هادى عليه السلام ) كه پايدارى در دين تان را از هر كه در مسير محبت ماست و پيرامون امر ما قدم بر مى دارد، بگيريد، از شواهدى است كه مى توان مشايخ سه گانه را از مصاديق افراد مورد نظر امام دانست.
سنت و سيره اصحاب ائمه به ضبط و نوشتن احاديث در همان مجلسى كه با ائمه بوده اند، سبقت گرفتن بر يكديگر در اثبات مسموعات و خويش، تدوين اصول چهارصدگانه بر مبناى پاسخ هاى ائمه، جايز نشمردن روايت آنچه يقين به صحت آن نداشته اند و هم چنين صرف هميت هايى ـ هم چون آمدن مردى از مصر به مدينه براى گرفتن حديث غدير از زيد بن ارقم ـ شواهد گويايى است بر اعتبار كتب اربعه و بى نيازى از تأمل و مداقّه در طرق هر يك در نقل حديث، كه اطمينان ما را به اين كتاب بر مى انگيزد.
1.وسايل الشيعه، كتاب القضاء، باب ۱۱، ح ۴۳.