نگاهى به گفت‏وگوى «در عرصه روايت و درايت حديث» - صفحه 493

ثالثا: سخن اين دو كتاب همچنان كه پيش تر گفتيم، ناظر به كتب اهل تسنن است. بنابراين ربطى به روايت وارده در كتب شيعه از طريق خاصه ندارد.
14. ايشان در مورد احاديث طبى مى گويند: «نظر من اين است كه اين احاديث كاملاً از كتب طبى و اساطيرى قديمى استخراج و اقتباس شده است».
در اين مصاحبه و در مقدمه صحيح الكافى، احاديث فراوانى به جعل نسبت داده شده اند كه ما دليل معتبرى بر آنها نيافتيم، در اواخر همين مصاحبه آقاى بهبودى گفته اند كه: همه اين احاديث را كه سندى مجهول و بدنام دارند بايد دور بريزيم و افزوده اند كه: به نظر من، اگر كسى اين گونه احاديث را در حال روزه روايت كند روزه اش باطل مى شود زيرا نسبت دروغ به امامان، روزه را مى شكند. و در مقدمه صحيح الكافى، داستانى طولانى در مورد كيفيت جعل حديث و چگونگى مقابله ناقدين با آن، مذكور گرديده است ۱ كه مدرك آن بر نگارنده پوشيده است. همچنان كه قبلاً نيز اشاره شد، مجرد صحيح نبودن سند يك حديث، دليل جعلى بودن آن نيست. حتى اگر در مورد يكى از روات آن حديث در كتب رجال، كلمه جاعل به كار برده باشند، باز معنايش اين نيست كه هر چه روايت نقل نموده است جعلى است، معمولاً جاعلين حديث، روايات صحيح فراوانى را نيز نقل مى كنند تا احاديث جعلى ايشان در بين آنها ناشناخته باشد همچنين است در مورد لقب كاذب و كذّاب و... بنابراين نمى توان به راحتى فتوى داد كه هر كه روايتى را كه در سند آن بدنام يا مجهولى وجود دارد در حال روزه، روايت كند روزه اش باطل مى شود.
در مورد احاديث طبى هم، مجرد تشابه معنى يك روايت با مطالب كتب طبى دليل اين نيست كه اين روايت از آن كتب اخذ شده است.
15. در مصاحبه آمده است: كتاب طب الرضا تأليف محمد بن جمهور عمى كه هم شيعه محسوب مى شود و هم سنى، و نه اين و نه آن، چون اديب و روشنفكر است و به چيزى اعتقاد ندارد. راقم اين سطور جايى را نيافته است كه او را سنى معرفى كرده

1.صحيح الكافى، محمد باقر بهبودى، الدار الاسلاميه، بيروت، ۱۴۰۱ق، مقدمه.

صفحه از 494