پاسدارى از عرصه روايت و درايت حديث - صفحه 460

داورى ايشان درباره احاديث كافى شبيه داورى قاضى در اتاق در بسته، بدون شاهد و ناظر و بدون ارائه اصول دادرسى است وى بايد قبلاً در مقدمه كتاب صحيح الكافى اصولى را كه ميزان تشخيص حق از باطل است، ارائه دهد. و مقايس شناسايى حديث صحيح را از باطل مشخص سازد و جمله «با توجه به انظار فقهاى عظام و طى مراجعات لازم و مقايسه با كتاب و سنت انتخاب كرده ام» در ارائه اصول قضاوت كافى نيست.
اگر مقياس در تشخيص صحيح از غير، انظار فقهاى عظام بود، بايد احاديث زيادى را كه در مرآة العقول و يا منتقى الجمان صحيح دانسته شده است از كتاب حذف نگردد.
همان طور كه يادآورى شد مقياس ايشان، يك رشته ذوقيات و سليقه هاى شخصى و به تعبير ديگر، خرد خاص ايشان است كه بسيارى از احاديث را، غير صحيح اعلام كرده است (و الى اللّه المشتكى).

7. يك اشتباه تاريخى

مورخان و رجال نگاران يادآور شده اند: هنگامى كه عبدالكريم بن ابى العوجاء محكوم به اعدام گشت گفت «مرا بكشيد ولى من كار خود را انجام داده ام، چهار هزار حديث جعل كرده، حلال شما را حرام و حرام شما را حلال كرده ام.» آقاى بهبودى اين سخن را در مقدمه صحيح الكافى و در كتاب معرفة الحديث ص 41، گواه بر آن گرفته كه زنادقه در احاديث شيعه دست برده اند و در خود اين مصاحبه به آن نيز اشاره اى دارد. در حالى كه آنان كه اين داستان را نقل كرده اند تصريح مى كنند كه وى «ربيب» و پسر خوانده «حماد بن سلمه» مى باشد كه از محدثين بزرگ اهل سنت بوده و داراى فرزند نبوده است، و ابن ابى العوجاء را با فرد ديگرى به نام «زيد» به پسرى برگزيد و هر دو نفر در كتاب هاى حديثى «حماد» دست بردند و آنچه را نبايد انجام بگيرد انجام دادند و به عنوان نمونه مى توانيد به كتاب موضوعات ابن الجوزى ص 37 مراجعه بفرماييد. حال، اين داستان چه ارتباطى به احاديث شيعه دارد كه در همه جا آن را با آب و تاب

صفحه از 462