كاملاً ممكن است يك راوي با وجود داشتن اين ملاكها باز هم به ضعف و فساد عقيده و حتي كذاب و وضاع بودن متصف باشد.
ارزيابي روششناسي اخباريان در دانش رجال
اخباريان در باره علم رجال موضع دوگانهاي را اتخاذ كردهاند. از سويي، مباني آنان مخالفت با اين علم را ايجاب ميكرده است. ديدگاه اخباريان در باره اعتبار منابع حديثي بويژه كتب اربعه و نادرست بودن تنويع حديث و صحت اغلب اخبار، بهطور طبيعي اين نتيجه را در پي دارد كه علم رجال از ديدگاه يك عالم اخباري چندان با استقبال مواجه نشود؛ زيرا با وجود اعتبار احاديث، نقش علم رجال در تصحيح اسناد روايات بلاموضوع و در نتيجه، جايگاه اين دانش متزلزل ميشود و از اين رو، بايد علم رجال از نگاه اخباريان دانشي بيهوده و بيثمر جلوه كند. عده كمي از اخباريان هم چنين مخالفتي را ابراز كردهاند.
از سويي ديگر، واقعيت آن است كه انتساب مخالفت اساسي با علم رجال به همه اخباريان درست نيست و دست کم عالمان بزرگ و تأثيرگذار اخباري، چنانکه ديديم، چنين نظري نداشتهاند و به لازمه ديدگاه خود ملتزم نماندهاند؛ زيرا آنان در مواجهه با اصوليان خود را ملزم به دفاع از اعتبار اخبار و قطعيت سنت ميديدهاند. به علاوه، اخباريان با تضعيف و قدح بسياري از راويان در كتب رجال رو در رو بودهاند و اين امر ادعاي آنان را در قطعيت سنت با ترديد مواجه ميكرده است. پرداختن آنان به علم رجال را بايد با توجه به همين نكته تبيين كرد.
اين موضع دوگانه باعث شده است كه اخباريان در رجال اغلب روشي آسانگيرانه را پيش گيرند که اتخاذ آن عمدتاً به اعتماد غيرروشمندانه آنان به اخبار کتب اربعه مربوط ميشود. آنان با توجه به علاقه و اهتمامشان به احاديث، در رجال نيز مباني خاصي را اتخاذ كردهاند كه نتيجه اين مباني پذيرش تعداد بيشتري از رواياتي باشد كه از نگاه ديگران صحيح نبوده است؛ مثلاً توسعه آنان در مصاديق توثيقات عام را در پرتو همين نكته بايد فهميد.
با اين حال، اين مباني خوشبينانه و آسانگيرانه ـ كه از عدم توجه اخباريان به روششناسي نقد و بررسي متون نقلي و تاريخي ناشي ميشود ـ عمدتاً در معرض نقد قرار ميگيرد. اگر گفته شود كه با وجود آنكه روششناسي بررسي متون ديني و تاريخي رويكردي مدرن است و نبايد از اخباريان يا غير آنان انتظار داشت كه به آن توجه داشته باشند پاسخ آن خواهد بود كه گرچه روششناسي نقد و بررسي در تاريخ و متون تاريخي از رهاوردهاي رويكرد متجددانه به تاريخ و متون ديني است، اما با اذعان به تفاوتهاي بنيادين رويکردهاي سنتي با روشهاي متجددانه، نمونه بهكارگيري اين روشها را در آثار