براي تمييز ميان اخبار به كتب رجال نيازمند بودهاند. صاحبان كتب اربعه نيز همه اخبار كتب خود را صحيح نميدانستهاند، بلكه با توجه به نياز زمان، همه اخبار را جمع كردهاند و شايسته نبوده است كه تنها احاديث صحيح را جمع كنند و باقي را وانهند؛ چرا که اين كار مستلزم ترك اكثر احاديث بوده است؛ زيرا چه بسا بعدها ديگران وثاقت يك راوي را ـ كه از نظر آنان ضعيف بوده ـ اثبات كنند. ۱
همچنين در نقد اين سخن گفتهاند كه حتي صاحبان كتب اربعه هم ادعاي قطعيت صدور اخبار كتب خود را نداشتهاند و نهايت آنچه ميتوان گفت، ادعاي آنها در صحت اخباري است كه نقل كردهاند، نه قطعيت و تواتر آنها و مراد از صحت نيز اقتران اخبار به قرايني است كه موجب اطمينان به صدور از معصوم عليه السلام ميشود. اين حكم به صحت كافي نيست كه بگوييم عمل به اخبار اين كتب بدون تفحص جايز است. وانگهي، ادله احكام شرعي منحصر در كتب اربعه نيست و لذا چارهاي از جستجو در احوال راويان اخبار نداريم. ۲
وحيد بهبهاني نيز در كتاب الفوائد الحائرية در نقد اين ديدگاه ميگويد اموري چون سؤال راوي و تحيرش در حق در برخي از روايات، زيادت و نقصان، تغيير و تبديل در روايات در منابع گوناگون، زياد شدن احتمال خلل با زياد شدن واسطهها، نقل به معنا و... موجب ميشود که قطعيت صدور اخبار بيمعنا باشد. وانگهي، حجت بودن خبر در مقام عمل ربطي به قطعيت صدور روايات ندارد. ۳
همچنين در نقد صحت اخبار الكافي گفتهاند كه اولاً ستايش از الكافي دليل بر صحت همه اخبار آن نيست و چه بسا به اموري مانند نظم و تبويب خوب آن مربوط شود. شهادت علما بر وثاقت كليني ـ كه به معناي دوري از دروغ و اشتباه است ـ نيز دليل صحت اخبار الكافي نيست. به علاوه، نقل با واسطه از غير ثقات با وثاقت منافات ندارد. همچنين مدت بيست ساله جمع اخبار نيز ـ كه محدث نوري آن را دليل بر وثاقت كليني ميداند ـ از جهت به دست آوردن نسخ صحيح، مقابله آنها، تبويب كتاب و... است و نميتواند دليل بر صحت اخبار الكافي باشد. وانگهي، كليني در بغداد نميزيسته و با نواب امام زمان عليه السلام در عصر غيبت معاشرتي نداشته و كتاب خود را بر آنان عرضه نكرده تا اين امر دليلي بر صحت اخبار الكافي باشد. ۴ علامه مجلسي ـ كه اخباري معتدلي است ـ نيز در اين باره ميگويد:
اما جزم بعض المجازفين بكون جميع الكافي معروضاً علي القائم عليه السلام لكونه في بلد السفراء فلا يخفي ما فيه. ۵
1.الفوائد المدنية، ص۱۷۶ ـ ۱۷۵.
2.كليات في علم الرجال، ص۳۵
3..۱ به نقل از: دائرة المعارف الإسلامية الشيعية، ج۳، ص۷۰ ـ ۶۹.
4..۱ كليات في علم الرجال، ص۳۶۰ ـ ۳۷۰.
5.به نقل از: كليات في علم الرجال، ص۳۷۱.