وي گمراه شدن برخي کمخردان بر اثر مطالعة اين احاديث و اشاره رفتن انگشت اتهام اعتقاد به جبر و تشبيه را دلايل عدم ايراد اين احاديث در کتاب خود معرفي ميکند. بنا بر اين وي به سراغ تحليل و استدلال و مددجويي از عقل رفته و در نهايت تسليم حکم عقل ميشود که براي جلوگيري از زيآنهاي احتمالي از انتخاب و ايراد احاديثي اين چنين پرهيز ميکند. ۱
همچنين وي به گزينش احاديث مناسب در بحث و تبادل نظر با مخالفان و نيز مناظرهها معتقد بوده است. به نظر وي بايد در انتخاب احاديثي که در مناظرهها مطرح ميشود، دقت کافي صورت گيرد تا نتيجة مطلوب از بحث يا مناظره حاصل گردد ۲ .
اين نوع نگرش در انتخاب حديث حاصل تحليلهاي عقلي پنهان و استدلالهاي ناگفته است که صدوق به آن مبادرت ميورزيده است.
5. عرضه حديث بر عقل و تأويل عقلي حديث
شيخ صدوق همچون ديگر محدثان خردگراي شيعه، اشکالات احتمالي موجود در احاديث را با سنجه عقل تشخيص داده و درصدد علاج آن و هماهنگسازي آن با منظومة معارف اهل بيت عليهم السلام برميآيد. صدوق در بيان و تبيين گزارهها و معارف ديني اماميه همواره در نظر دارد که اين نظريهها به مخالفت با عقل و آموزههاي آن نينجامد. وي در موضوع رأي شيعه در بارة غيبت امام زمان عليه السلام ميگويد:
و ليس في دعوانا هذه ـ غيبة الامام ـ إکذاب للحس و لا محال و لا دعوي تنکرها العقول. ۳
شيخ صدوق ارزيابي کلام و دريافت معنا را نيز کار عقل ميداند و ميگويد:
ربّما وکل علم المعني الي العقول أن يتأمّل الکلام. ۴
در بيان مصداق اين کارکرد عقلي ميتوان گفت که در حقيقت، تأويل احاديث نتيجه عرضه حديث به عقل و دريافت اشکال محتوايي آن توسط عقل است.
يکي از نمونههاي نقد حديث از سوي شيخ صدوق، نظر وي در بارة احاديث طبي است. صدوق اين احاديث را نه بر اساس آموزههاي قرآن و نه بر اساس اخبار اهل بيت عليهم السلام، بلکه بر اساس آموزههاي عقلي به نقد کشيده است. ۵
وي در ضمن برشماري برخي علل حديث در اين متن ـ که دستماية کار ناقدان حديث است ـ احاديث طبي را فاقد اعتبار لازم براي استفادة عموم دانسته است.
1.التوحيد، ص۱۱۹.
2.معاني الاخبار، ص۶۷.
3.کمال الدين و تمام النعمة، ص۹۳.
4.معاني الاخبار، ص۷۳.
5.الاعتقادات في دين الامامية، ص۱۱۵.