به مانند حکما، تأويل آيات و احاديث نزد صوفيه و عرفا نيز از جايگاه ويژهاي برخوردار است. صوفيه در تلاش براي دستيابي به روح و ريشه و باطن حقيقت، از رويه و پوسته و ظاهر آيات و احاديث ميگذشتند و دست به تأويل و تبديل آنها ميزدهاند. آنها بر طبق حديثي که براي قرآن هفت يا هفتاد بطن در نظر گرفته، به ظهر و ظاهر آيات و احاديث قناعت نميکرده، بلکه به دنبال راهيابي به بطون و متون و کنوز و رموز آنها بودهاند.
از اين رو، آثار منثور صوفيانه و عارفانه فارسي از ديدگاه تأويل آيات و احاديث، بسيار غني و قابل توجه است. نوعي از اثر پذيري تأويلي در متون منثور صوفيانه آن است که نويسنده آيه يا حديثي را که در صدد بيان مطلب خاصي است و شأن نزول ويژهاي دارد، براي بيان مفهوم و مطلب مورد نظر خود که همان انديشهها و تعاليم صوفيانه است به کار ميگيرد. ۱
آثار عين القضاة همداني بويژه تمهيدات او پر است از نگاه و نگرش تأويلي به آيات و روايات؛ براي مثال، در جايي عين القضاة سعي دارد تا از دو حديث از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله، معنا و مفهومي تأويلي ارائه دهد:
عليکم بدين العجايز؛سخت خوب گفت که اي عاجز که تو سر و طاقت عشق نداري، ابلهي اختيار کن که: اکثر اهل الجنه البله و للمجالسه قوم آخرون، هر که بهشت جويد او را ابله ميخوانند؛ جهاني طالب بهشت شدهاند و يکي طالب عشق نيامده، از بهر آن که بهشت نصيب نفس و دل باشد و عشق نصيب جان و حقيقت. ۲
از شبلي پرسيدند: استنباط تو از اين حديث نبوي:«اِنَّ النّفسَ اِذا اَحْرَزَتْ قُوتُها اطْمأنَتّْ»: چون نفس به قوت و غذايش برسد، مطمئن شود، چيست؟ گفت: وقتي مطمئن ميشود که بداند چه کسي به او غذا ميدهد، و اين آيه را خواند:
وَكَانَ الله عَلَى كُلِّ شَيْ ءٍ مُقِيتاً؛۳
خداوند بر هر چيزي تواناست.
و نيز از تأويل حديث: «حَبُّکَ الشَيءَ يعْمِي وَ يصِمُّ»: دوست داشتن تو چيزي را سبب کوري و کري تو ميشود۴، پرسيدند، گفت: دنيادوستي تو موجب کوري و کري تو از آخرت ميگردد.
جنيد گفت: سَري سقطي چنين خواند:
ما في النَهارِ وَ ما في اللّيلِ لي فرجٌفَلا اُبالِي اُطالَ اللّيلُ اَم قَصُرا
فرجي نيست مرا در شب و روزچه شبم کوته باشد چه دراز
و گفت: اي کاش زشتي نبود و درست بود، پرسيد دليل اين سخن چيست؟ گفتيم: نميدانيم. گفت:
1.«جايگاه و جلوه هاي قرآن و حديث در متون عارفانه فارسي تا قرن ششم هجري»، علي حسين پور.
2.تمهيدات، ص ۱۱۱.
3.سوره نساء، آيه ۸۵ .
4.احاديث مثنوي، ص ۲۵.