و در رواياتي به وجود محکم و متشابه تصريح شده است:
إِنَّ أَمْرَ النَّبِي صلي الله عليه و آله مِثْلُ الْقُرْآنِ نَاسِخٌ وَ مَنْسُوخٌ وَ خَاصٌّ وَ عَامٌّ وَ مُحْكَمٌ وَ مُتَشَابِهٌ وَ قَدْ كَانَ يكُونُ مِنْ رَسُولِ الله صلي الله عليه و آله الْكَلَامُ لَهُ وَجْهَانِ وَ كَلَامٌ عَامٌّ وَ كَلَامٌ خَاصٌّ مِثْلُ الْقُرْآنِ وَ قَالَ الله عَزَّ وَ جَلَّ فِي كِتَابِهِ:مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا، فَيشْتَبِهُ عَلَي مَنْ لَمْ يعْرِفْ وَ لَمْ يدْرِ مَا عَنَي الله بِهِ وَ رَسُولُهُ؛۱
و به درستي كه امرهاي پيغمبر صلي الله عليه و آله مثل قرآن ناسخي و منسوخي و خاصي و عامي و محكمي و متشابهي دارد، و اتفاق مي افتاد كه رسول خدا صلي الله عليه و آله سخني ميفرمود که دو وجه داشت: كلامي عام و كلامي خاص، مثل قرآن. حق تعالي فرموده: «آنچه آورد شما را پيغمبر صلي الله عليه و آله اخذ نماييد و آنچه منعتان فرمود از آن دست بداريد» و در آن سخن مشتبه ميشد بر كسي كه معرفت نداشت كه خدا و رسول صلي الله عليه و آله چه معنايي را از آن كلام قصد نموده اند.عَنْ أَبِي حَيونٍ مَوْلَي الرِّضَا عليه السلام قَالَ: مَنْ رَدَّ مُتَشَابِهَ الْقُرْآنِ إِلَي مُحْكَمِهِ هُدِي إِلي صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ، ثُمَّ قَالَ: إِنَّ فِي أَخْبَارِنَا مُتَشَابِهاً كَمُتَشَابِهِ الْقُرْآنِ وَ مُحْكَماً كَمُحْكَمِ الْقُرْآنِ فَرُدُّوا مُتَشَابِهَهَا إِلَي مُحْكَمِهَا وَ لَا تَتَّبِعُوا مُتَشَابِهَهَا دُونَ مُحْكَمِهَا فَتَضِلُّوا؛۲
ابو حيون غلام حضرت رضا عليه السلام روايت ميكند كه حضرت رضا عليه السلام فرمود: هر كس متشابهات قرآن را به محكمش برگرداند، به طريق مستقيم هدايت شده است. سپس فرمود: در اخبار ما هم مانند قرآن متشابهات و محكمات هست. و شما همواره متشابهات را با محكمات با هم بسنجيد و تنها از متشابهات پيروي نكنيد كه گمراه خواهيد شد.
3. گستره تأويل
الف. تأويل ادبي
همان گون که ذکر شد، به عقيده برخي يکي از مصاديق تأويل احاديث، بيان معنا و مفهوم واژگان دشوار (غريب الحديث) و به کارگيري فنون و قواعد ادبي و بلاغي و استناد به شيوه هاي زباني (همچون مجاز، تشببيه، کنايه، استعاره و تمثيل) براي فهم درست احاديث است. استفاده از ادبيات، به مفهوم عام، اعم از لغت، اشتقاق، صرف، نحو، علوم بلاغت و استناد به اشعار شاعران و الگوهاي زباني رايج در کلام عرب به گونه اي گسترده در کتابهاي شرح الحديثي بويژه الامالي سيد مرتضي به چشم مي خورد.
در اينجا ابتدا به نوع اول تأويل ادبي، يعني شرح غريبالحديث پرداخته و سپس گونههاي ديگر را ذکر خواهيم کرد.
1.اعتقادات الإمامية و تصحيح الاعتقاد، ج ۱، ص۱۲۰.
2.عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج ۱، ص ۲۹۰.