مأخذ‌شناسی و ارزيابی سندی اصل نزول سوره هل اتی در شأن اهل بيت(ع) - صفحه 162

هذا ابو القاسم الحسين بن روح بن ابي بحر النوبختي، القائم مقامي و السفير بينکم و بين صاحب الامر، والوکيل والثقة الامين. ۱

12. عثمان بن سعيد

عثمان بن سعيد، سفير نخست حضرت صاحب الامر و از خدمت‌گزاران حضرت هادي عليه السلام بوده است. در شأن والاي او همين بس که حضرت عسکري عليه السلام در حقّ وي فرمود:
هذا أبوعمرو الثقة الامين ثقة الماضى وثقتي في المحيا. ۲
بنا بر اين سخن، ديگر نيازي به اثبات وثاقت وي نيست.
همان‌گونه که مشاهده مي‌گردد، سند اين روايت در کمال صحت و اعتبار است و اهل روايت و درايت، بر وثاقت، صداقت و عدالت راويان آن گواهي داده‌اند. محدّث نوري در باره اين سند چنين مي‌نويسد:
هذا سند لا يوجد نظيره في الصحّه. ۳
همچنين اين روايت، به لحاظ مضموني نيز از ايراد‌هايي که برخي چون ابن جوزي بر ديگر روايات رسيده در اين مقام وارد ساخته‌اند، مبرّاست و اصل نزول سوره هَلْ أَتَى در شأن اهل بيت عليهم السلام را با کوتاه ترين و صريح‌ترين عبارت، اين گونه بيان مي‌دارد:
يا امير المؤمنين! انت مطعم الطعام علي حبه مسکيناً و يتيماً و اسيراً لوجه الله، لا تريد منهم جزاء و لا شکوراً.

دفع يک اشکال محتمل

ممکن است اين اشکال وارد شود که قول راويان شيعه تنها براي خود آنها معتبر است و ضرورتي ندارد ساير مسلمانان آن را بپذيرند. براي پاسخ به اين اشکال، بايد دانست که بنا بر معيار بسياري از حديث پژوهان عامه چون شافعي، آنچه در صحت يک حديث دخيل است، صدق و ضبط راوي است و مذهب او هيچ دخالتي در پذيرش يا عدم پذيرش حديث وي ندارد. ۴ بغوي در اين باره مي‌نويسد:
اکثر محدثان، روايات اهل بدعت را چنانچه در گفتار صادق باشند، مي‌پذيرند؛ چنانچه بخاري از فردي به نام عباد بن يعقوب روايت مي‌کند که به نقل محمد بن اسحاق بن خزيمه، در گفتار، صادق و در مذهب، منحرف است. ۵
نيز، ابن حجر تنها روايات فردي را نمي‌پذيرد که منکر يکي از ضروريات دين باشد؛ در غير اين صورت

1.خلاصة الاقوال، ص۴۳۲.

2.الغيبة، ج ۱، ص ۳۶۴.

3.خاتمة المستدرک، ج ۱، ص ۳۶۲.

4.مقدمه، ص۹۰ ـ ۹۱؛ ثمرات النظر، ج ۱، ص۶۰ ـ ۹۰.

5.«اختلفوا في روايه المبتدعه وأهل الأهواء فقبلها أكثر أهل الحديث إذا كانوا فيها صادقين فقد حدث محمد بن إسماعيل عن عباد بن يعقوب الرواجني . وكان محمد بن إسحاق بن خزيمة يقول : حدثنا الصدوق في روايته المتهم في دينه عباد بن يعقوب» ( المنهاج، ۱ج، ص ۶۱).

صفحه از 167