شرح حديث «ستّة أشياء ليس للعباد فيها صنع» - صفحه 561

معرفت رضا و سخط مذكور است و آن عبارت است از معرفت حلال و حرام و واجب و اگر گوييم كه : مراد از اين معرفت كه در حديث مذكور است ، شناختن واجب الوجود و صفات ثبوتى و سلبى اوست ، يا معرفت نبى صلى الله عليه و آله و امام عليه السلام ، ممكن است كه معنى اينكه عباد را در آن دخلى و تأثيرى نيست ، اين باشد كه خداى تعالى دلايل قاهره و براهين باهره بر آن نصب كرده و كسى را در شبهه نگذاشته ، بر وجهى كه به بداهت نزديك شده به اندك تأمّلى و توجّهى كه عقلا در آن باب به جا آورند ، آن مطالب عليّه به وضوح مى پيوندد و معلوم مى گردد و احتياج به زيادتى تعب و مشقّت نيست و تعريف و بيان الهى در آن باب به درجه عالى رسيده ، حجّت او بالغ است كه «فَللّه الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ»۱ .
و ظاهر است كه خدا در آسمان و زمين و ساير مكوّنات و مصنوعات ، دلايل وجود و صفات و توحيد خود را مندرج ساخته و پيغمبر خود را به معجزات و آيات بيّنات مؤيّد گردانيده و بر زبان پيغمبر ، نصوص ظاهره بر امامت ائمّه طاهرين جارى گردانيده ، بر وجهى كه شبهه را در آن مجال مدخليّتى نمانده ، چنانكه در حديث وارد است كه : راوى بعد از شنيدن اختلافات ميان امّت ۲ و حدوث دعاوى كاذبه و تلبيس امر و پوشيده شدن حقّ گريه كرد ، حضرت او را تسلّى داده فرمود كه : «اين آفتاب را كه تابيده است مى بينى؟ كار ما از اين روشن تر بوده است و خواهد بود» ۳ .
و اگر گوييم كه : مراد از تأثير و مدخليّت نداشتن عباد در معرفت آن است كه عباد كارى كه مى كنند اين است كه نظر ۴ و تأمّلى در مطالب اصول دين و معارف يقين مى كنند و بعد از آن ، علم و معرفت از جانب خدا فايض مى شود و نفس علم و معرفت كارى نيست كه به اختيار اين كس واقع شود ، بلكه او از مقوله افعال نيست و از جمله اعراضى است كه خدا او را خلق مى كند بعد از نظر ، يا بر سبيل جريان عادت ،

1.انعام (۶) : ۱۴۹ .

2.الف : - امّت .

3.ن.ك : منتخب الأنوار ، ص ۳۴ .

4.ب : نظرى .

صفحه از 570