شرح حديث أمر إبليس أن يسجد لآدم. - صفحه 386

به ، پس اگر امر منفكّ از اراده نباشد ، تناقض لازم مى آيد؟!
و جواب آن اين است كه تحقيق اين است كه : مادّه امر در او وجوب و الزام مأخوذ است ؛ چون عرف و شرع به آن ناطق است ، مثل «لولا أن أشقّ على اُمّتي لأمرتهم بالسواك»۱ . و مثل قول رسول اللّه صلى الله عليه و آله : «لا بل أنا شافع» در جواب بُريره كه گفت : أتأمرني يا رسول اللّه ۲ .
و اراده هم بر دو قسم است : اراده حتميّه هست و اراده تخييريّه هست ، پس تناقضى نخواهد بود مابين اينكه از تو مى خواهم و امّا الزام نمى كنم و مى تواند شد كه مراد از اراده در اينجا شهوت باشد ، يعنى موافقت طبع و باز در آن تناقضى نيست.
سيّم آنكه مولى گاه است كه امرى به عبد خود مى كند بدون اراده فعل ؛ به جهت اينكه عذر خود را ظاهر كند در زدن عبد ، بدون تقصير ظاهرى و بگويد كه : اين عبد فرمان بر نيست ، پس امر از اراده منفكّ مى شود؟!
جواب اين است كه در اينجا چنانكه اراده نيست ، طلب هم حقيقةً نيست و اين همان امر ابتلايى است كه پيش اشاره كرديم و اين معنى امر حقيقى نيست و بيضاوى در تفسير آيه شريفه : «وَ لَوْ شَآءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَ حِدَةً»۳ گفته است كه : «اين آيه دلالت مى كند بر اينكه امر غير اراده است و اينكه خدا ايمان را از همه كس نخواسته است و اينكه آنچه را خدا اراده كند البتّه واقع مى شود» ۴ و اين غفلتى است از او و زلّتى است ظاهر و بعد بيان خواهيم كرد كه مراد از اين ، مشيّت و اراده بر سبيل الجا و اضطرار است و منافاتى نيست مابين مأمور بودن ايشان به ايمان به اختيار خود و عدم تعلّق اراده اى كه مضطرّ كند ايشان را به ايمان و عدم اراده ايمان بر سبيل جبر و

1.الكافي ، ج ۳ ، ص ۲۲ ، ح ۱ ؛ الفقيه ، ج ۱ ، ص ۵۵ ، ح ۱۲۳ ؛ المحاسن ، ج ۲ ، ص ۵۶۱ ، ح ۹۴۶ ؛ علل الشرايع ، ج ۱ ، ص ۲۹۳ ، ح ۱ .

2.سنن الدارقطني ، ج ۳ ، ص ۲۹۴ ، ح ۱۸۳ ؛ صحيح البخاري ، ج ۷ ، ص ۶۲ ؛ سنن ابن ماجة ، ج ۱ ، ص ۶۷۱ ، ح ۲۰۷۵ .

3.هود (۱۱) : ۱۱۸ .

4.تفسير البيضاوي ، ج ۳ ، ص ۲۶۹ .

صفحه از 396