يَشَآءُ وَ يُثْبِتُ» 1 نبود هر آينه خبر مى دادم به شما از آنچه واقع مى شود تا روز قيامت» 2 .
پس با وجود ملاحظه تصريح ائمّه عليهم السلام به اينكه اخبار ايشان حتمى و غير حتمى هر دو هست و در انبياى سلف هم وقوع يافته باشد ، ديگر مجال توهّم كذب و جهل باقى نمى ماند ، بلى در اينجا اشكالى هست كه در بعضى اخبار مذكور است كه : علمى كه به انبيا و ملائكه و رسل رسيد ، در آن بَدايى نيست و البتّه واقع مى شود و اين منافات دارد با آنچه مذكور شد و توجيه كرده اند آن را به اينكه مراد اين است كه خبرى كه به عنوان حتم و جزم به ايشان رسيده باشد و تصريح به وقوع آن شده باشد به عنوان جزم ، در آن بَدايى نمى باشد ، نه آنچه محتمل بَدا باشد و قابل تغيير باشد .
و در اين مقام به همين قدر اكتفا مى كنيم از نقل اقوال و ادلّه .
باقى ماند كلام در آن معنى كه نسبت آن را به جمعى از اهل حكمت داديم در معنى بَدا و آن اين است كه آخوند ملّا محسن رحمه اللهدر الوافي گفته است كه :
بدان كه قوايى كه منطبع است در افلاك ، احاطه نمى كند به تفصيلات جميع آنچه واقع مى شود از امور دَفعةً واحدة ، بلكه نقش مى گيرد حوادث در آنها كم كم و پاره پاره با اسباب آنها و علّتهاى آنها بر نهج مستمرّى و نظام مستقرّى ؛ زيرا كه آنچه رو مى دهد در اين عالم كون و فساد از لوازم و حركات افلاك است و نتايج بركات آنها است پس افلاك مى دانند كه هر وقت فلان امر حاصل شود ، فلان امر حاصل خواهد شد ، پس هر وقت علم حاصل شود از براى آنها به اسباب حدوث امرى در اين عالم ، حكم مى كنند به وقوع آن امر ، پس نقش مى گيرد آن حكم در آنها ، پس گاه است اسباب چند حاصل مى شود و عالم مى شوند به آنها و آن اسباب موجب وقوع آن حادث است و هنوز آنها را علم حاصل نشده به بعض اسباب ديگر كه هنوز وقت وجود آنها نشده و علم به آنها هم نرسانده اند كه اگر آنها بوجود آيد ، امر آن حادث برخلاف مقتضاى اسباب اوّل خواهد بود ، پس چون
1.رعد (۱۳) : ۳۹ .
2.المناقب ، ج ۴ ، ص ۱۵۹ ؛ بحارالأنوار ، ج ۴ ، ص ۹۷ ، ح ۴ (به نقل از الاحتجاج) .