مى نويسند هر امرى كه در آن سال رو مى دهد و به بندگان مى رسد و امر ديگر هم هست كه در نزد حقّ تعالى است حكم آن و از براى خدا در آن مشيّت هست ، پس مقدّم مى دارد آنچه را خواهد و مؤخّر مى دارد آنچه را خواهد و محو مى كند و اثبات مى كند و در نزد اوست اُمّ الكتاب ۱ .
و در روايت ديگر هم كه از صدوق نقل شده هست كه : «آنچه در شب قدر مقدّر مى شود محتوم است» ۲ .
و به مضمون آنچه مذكور احاديث ديگر هست و مستفاد مى شود از اين اخبار ، اينكه مشيّت خدا و اراده او و قضاى او انواع كتاب است در الواح و كتاب هايى كه گذاشته شده اند در آسمان ها ، كه متفاوت اند به اجمال و تفصيل و بعضى نزديك به حتم مى شود و بعضى دور از حتم و بعضى حتم است و آن همان است كه در شب قدر نوشته مى شود و بَدا حاصل مى شود در غير آنچه در شب قدر نوشته شده و امّا اينكه اين امور از جمله اسبابى هست كه در ازل مقدّر شده كه سبب حصول اشيا بشوند و امرى بدون اينها واقع نشود ، پس عقل ما به آن احاطه نمى كند و آنچه فرموده اند بايد تصديق كنيم ؛ چون برهان عقلى هم برخلاف آن نيست .
و مبسوط تر از اخبار پيش ، كلينى رحمه الله روايتى نقل كرده از معلّى بن محمّد ، قال :
سُئل العالم عليه السلام كيف علمُ اللّه ؟ قال : «علم و شاء و أراد و قدّر و قضى و أمضى ، فأمضى ما قضى ، و قضى ما قدّر ، و قدّر ما أراد ، فبعلمه كانت المشيّة ، و بمشيّته كانت الإرادة ، و بإرادته كانت التقدير ، و بتقديره كان القضاء ، و بقضائه كان الإمضاء ، والعلمُ متقدّم [على ]المشيّة ، والمشيّة ثانيةٌ ، و الإرادة ثالثةٌ ، والتقدير واقع على القضاء بالإمضاء ، فللّه ـ تبارك و تعالى ـ البَداء فيما علم متى شاء ، و فيما أراد لتقدير الأشياء ، فإذا وقع القضاء بالإمضاء فلا بداء ، فالعلم بالمعلوم ۳ قبل كونه ، والمشيّة في المُنشأ قبل عينه ، والإرادة في المراد قبل قيامه ، والتقدير لهذه
1.الكافي ، ج ۴ ، ص ۱۵۷ ، ح ۳ ؛ الفقيه ، ج ۲ ، ص ۱۵۹ ، ح ۲۰۲۸ ؛ تفسير العيّاشي ، ج ۲ ، ص ۲۱۵ ، ح ۵۸ .
2.الفقيه ، ج ۲ ، ص ۱۵۸ ، ح ۲۰۲۴ ؛ التوحيد ، ص ۴۴۴ ، ح ۱ ؛ ثواب الأعمال ، ص ۶۷ .
3.در مصدر : «في المعلوم» .