شرح حديث أمر إبليس أن يسجد لآدم. - صفحه 362

اراده قديمه ، علّت بودن عيبى ندارد ؛ چون عين ذات است ، به خلاف حادثه .
پس حاصل مراد او اين است كه : خدا منزّه است از اينكه اراده حادثه مخلوقه مستقلّه داشته باشد كه به آن خلق كند اشيا را و محتاج به آن باشد ، نه اينكه احداث و ايجاد را اراده نمى توان گفت ، تا انكار اخبار كرده باشد و شايد مرادِ باحث از اخبارى كه دلالت مى كند بر مخلوقيّت اراده ، احاديثى باشد كه مشتمل است بر اينكه مراتب تقدير اشيا مختلف است و از براى وجود اشيا ، اسباب چند هست كه هر يك از آنها نقش است بر الواحى كه در آسمان ها است ، از آن جمله روايتى است كه كلينى روايت كرده است عن عليّ بن إبراهيم الهاشمي ، قال :
سمعت أبا الحسن موسى بن جعفر عليه السلام يقول : «لا يكون شيء إلّا ما شاء اللّه و أراده و قدّر و قضى» قلتُ : ما معنى شاء؟ قال : «ابتداءُ الفعل» . قلت : ما معنى قدّر؟ قال : «تقدير الشيء من طُوله و عرضه» . قلتُ : ما معنى قضى؟ قال : «إذا قضى أمضاه» .
و از كتاب محاسن برقى نيز همين حديث نقل شده به سند صحيح از يونس ، عن أبي الحسن الرضا عليه السلام ، قال :
قلت : لا يكون إلّا ما شاء اللّه و أراد و قضى؟ فقالَ : «لا يكونُ إلّا ما شاء اللّه و أراد و قدّر و قضى» ، قلتُ : فما معنى شاء؟ قال : «ابتداءُ الفعل» . قلتُ : فما معنى أراد؟ قال : «الثبوتُ عليه» . قلتُ : فما معنى قدّر؟ قال : «تقديرُ الشيء» ۱ .
و بعد از آن تا آخر آنچه در حديث سابق مذكور شد .
و دور نيست كه حكايت اراده از الكافي سقط شده باشد و بعضى علما در تفسير آن گفته اند : معنى «ابتداءُ الفعل» اوّل كتابت در لوح است ، يا اوّل چيزى كه حاصل مى شود از جانب فاعل و صادر مى شود از امورى كه مؤدّى مى شود به حصول معلول و بنابراين ، آنچه در روايت محاسن است ، اراده تأكّد مشيّت است و در حقّ خداى تعالى عبارت است از نوشتن در الواح و سبب سازى اسباب وجود شى ء ؛ و «تقديرُ

1.المحاسن ، ج ۱ ، ص ۲۴۴ ، ح ۲۳۷ .

صفحه از 396