شرح حديث «إنّ للّه‏ عِلمين...» - صفحه 331

چيزهايى كه وعده فرموده است به وقوع آنها به لسان ملائكه و انبيا ؛ زيرا كه تكذيب نفس مقدّسه خود و ملائكه و انبيا را نمى فرمايد ، چنانچه موسى بن جعفر عليهماالسلامفرمود : فما علّمه ملائكتَه و رُسلَه ؛ فإنّه سيكونُ لا يكذّب نفسَه و لا ملائكتَه و لا رُسُلَه۱ الحديث . و مباحث اين مطلب بسيار است ، چون خواهش اختصار نموده بودند ، به اجمال كوشيده شد و اهل نظر را همين قدر كافى است .
و امّا اينكه سؤال فرموده بوديد كه : آيا احدى از علما به وجود علم حادثى براى خداوند قائل شده است يا نه؟
اگر مراد اين است كه خداوند اقدس ـ جلّ و علا ـ احداث علمى به معلومات در خود مى فرمايد و بعد از آن ، معلومات را به آن علم حادث ، موجود مى فرمايد و آنها را به همان علم مى داند ، يا آنكه ديگرى در ذات او علمى پديدار مى كند ، تا آنكه اوّلاً به بعضى از صنايع جاهل است ، پس به تجربه و تفكّر متدرّجاً علمى در ذات اقدس او حادث مى شود و استفاده علوم از معلومات مى نمايد ، يا آنكه علم او با معلومات معيّت دارد ، به اين معنى كه قبل از احداث و ايجاد ، علمى براى او نيست و با احداث ، عالم به موجودات مى شود ، تَعالَى اللّهُ عن جَميعِ ذلكَ عُلُوّاً كَبيرا .
گمان نمى كنم كه هيچ سفيهى به چنين حرف ها تفوّه نموده باشد ، چه جاى آنكه عالمى از علماى شيعه ، كه رجوعش به كتاب و سنّت و نظرش به محكمات دين باشد و اگر چنين سخن ها از مجهول الحال ديده شود ، عقلاً حكم بر جنون و سفاهت او مقدّم است بر كفر او و نسبت چنين اعتقادى به علما ، محض افتراست تا جهل به مراد ايشان و اگر مراد از علم حادث اين است كه خداوند اقدس ـ جلّ و علا ـ مقادير و هيئات و آجال و ارزاق و فنا و بقاى اشياء و جَميع ما لَها و عَلَيْها ـ آنچه هست ـ علم همه را مخزون و ضبط و حفظ فرموده است در اُمّ الكتاب ، چنانچه موسى عليه السلام فرمود :

1.الكافي ، ج ۱ ، ص ۱۴۷ ، ح ۶ ؛ تفسير العيّاشي ، ج ۲ ، ص ۲۱۷ ، ح ۶۷ ؛ بحارالأنوار ، ج ۴ ، ص ۱۱۳ ، ح ۳۶ (به نقل از كتاب المحاسن) .

صفحه از 334