و بديهى است كه ذات اقدس ، نافذ و انفذ و مقول تشكيك نيست و كلّ و جزئى براى او فرض نتوان كرد و او را به جهت خود مسألت نتوان نمود ، بلكه مسألت از آن علمى توان نمود كه نزد خداى ـ عزّوجلّ ـ است در اُمُّ الكتاب بعد از خروج و نافذ نشود در معلومات ؛ چنانچه در الكافي از امام محمّد باقر عليه السلام روايت نمود كه فرمود :
«إنّ للّه ـ عزّ وجلّ ـ علمين : علمٌ مبذولٌ و علم مكفوفٌ ؛ فأمّا المبذولُ فليس ۱ من شيء تعلمُه الملائكةُ والرسلُ إلّا نحن نعلمُه ، و أمّا المكفوفُ فهو الّذى عند اللّه ـ عزّ وجلّ ـ في أُمّ الكتاب إذا خرج نفذ» ۲ .
و اُمُّ الكتاب همان است كه موسى[ عليه السلام ] فرمود : «عِلْمُهَا عِندَ رَبِّى فِى كِتَابٍ لَا يَضِلُّ رَبِّى وَ لَا يَنسَى»۳
و هر عاقل مى داند كه علمى كه در كتاب است عين ذات بارى نيست ، چنانچه علوم مدوّنه در كتب علما عين ما في أنفسهم نيست ، هر چند غير علم ايشان هم نيست و اگر صد نسخه از روى يكديگر برداريد ، هيچ يك مغاير با علم ايشان نيست و در صورتى كه علم علما ـ كه عين ذات انسان نيست ـ به حقيقت در كتب در نيايد و هر قدر بنويسند نفوس انسان هرگز از آن علوم خالى نماند ، علم حضرت حقّ ـ جلّ و علا ـ كه عين ذات اوست ، به طريق اولى در كتابى در نيايد و خداوند جميع علوم نزد خود را كه در اُمّ الكتاب هست ، همه را در قرآن مندرج فرموده و قرآن را به خلفا و حجج خود به ميراث داده ؛ چنانچه صاحب الكافي از امام موسى كاظم عليه السلام حديثى روايت مى كند كه :
إنّ اللّه يقول : «وَ مَا مِنْ غَآئِبَةٍ فِى السَّمَآءِ وَ الْأَرْضِ إِلَا فِى كِتَابٍ مُّبِينٍ»۴ ثمّ قال : «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا»۵ ؛ فنحنُ الذين اصطفانا اللّهُ ـ عزّ وجلّ ـ و أورثَنَا هذا الذي فيه تِبيانُ كلّ شيء ۶ .
1.در الكافي و بصائر الدرجات : «فإنّه ليس» بدل «فليس» .
2.الكافي ، ج ۱ ، ص ۲۵۵ ، ح ۳ ؛ بصائر الدرجات ، ص ۱۰۹ ، ح ۳ ؛ و ص ۱۱۲ ، ح ۱۸ .
3.طه (۲۰) : ۵۲ .
4.نمل (۲۷) : ۷۵ .
5.فاطر (۳۵) : ۳۲ .
6.الكافي ، ج ۱ ، ص ۲۲۶ ، ح ۷ ؛ تأويل الآيات ، ص ۴۸۰ .