روش شناسی شرح فی ظلال نهج البلاغه - صفحه 127

در اين ميان اگر نام مکاني نيازمند توضيح بوده کمي‌بهتر تبيين شده است.
و هي [فدک] قرية في الحجاز كانت لجماعة من اليهود. ۱

آسيب‌شناسي شرح في ظلال نهج البلاغه

اين نکته را شارح، خود متذکر شده که شرح از اختصار کامل برخوردار است و تا جايي که مي‌شود،
از حاشيه‌پردازي پرهيز کرده است. البته چنان که گفتيم، تمام اهتمام وي بر اين است که مراد کلام
و منظور اصلي به خوبي درک شود؛ چنان که خود اين امر را اساس و کار شرح و تفسير معرفي کرده است. ۲ افزون بر اين، او غرض کار خود را تنها سهل و ساده سازي سخنان امام معرفي مي‌کند. ۳
اما تمامي اين گفته‌ها به کنار و اين که در برخي موارد تا حد زيادي از گفته خود طفره رفته و حتي بيش از حد به اختصارنويسي روي آورده نيز به کناري. اين مطلب سبب مي‌شود در مواردي منظور و مراد
کلام به خوبي دريافت نشود و يا خواننده بحث اصلي را گم کند. ‌البته بايد گفت در تمامي موارد ذيل با
در نظر گرفتن اين مطلب است که شارح از عمل نکردن [به موارد زير] قصدي نداشته؛ چرا که هدف
و غرض اصلي وي در اين شرح تنها کشف و تيسير و تسهيل فهم و مراد سخن است؛ نه تطويل
و به درازاسخن گويي. ولي اگر اين نکات در شرح در نظر گرفته مي‌شد شرح از جامعيت بيشتري
برخوردار بود.

1. شرح نکردن قسمت‌هايي از متن

شارح از مواردي که نياز به شرحشان نمي‌ديده گذشته است. اين موارد به چند دسته تقسيم مي‌شود:
الف. در برخي موارد سخن امام را شرح نمي‌كند و به جاي آن شرح حال مخاطب نامه را نقل مي‌كند. البته اين نکته در اغلب موارد شامل نامه‌ها مي‌شود؛ نمونه: نامه 41 به عمر مخزومي، كه شارح نامه را امري شخصي مي‌خواند و جز شرح حال مخاطب، سخني در شرح نامه نمي‌آورد. وي مي‌نويسد:
هذه الرسالة لا تحتاج الي شرح و تفسير بخاصة بعد أن ذكرنا مفرداتها في فقرة اللغة، و هي رسالة شخصية لا شي ء فيها من المبادي ء العامة، و تتلخص بأن عمر ابن أبي سلمة كان والياً للإمام علي البحرين... . ۴
و يا نامه 128 خطاب به ابوذر که در شرح آن، تنها شرح حالي از ابوذر نقل کرده است. ۵
ب. گاهي به جاي شرح متن، خواننده را به متني که شبيه آن بوده، ارجاع مي‌دهد. لذا از شرح آن چشم پوشيده است؛ به عنوان نمونه در شرح حکمت225 مي‌نويسد:

1.همان، ج ۴، ص۱۶.

2.همان، ج ۱،‌ص۶.

3.همان، ج۱، ص۱۳.

4.همان، ج ۳، ص۵۶۵.

5.همان، ج ۲، ص۲۶۵ ـ ۲۶۷.

صفحه از 131