دانست. بى نيازى از عمليات اجتهادى (بويژه رجال شناسى)، از ويژگى هاى اهل الحديث است، نه محدّثان. ۱ در ميان آثار و تأليفات كلينى ـ كه اكنون جز الكافى، اثرى از آنها در دسترس ما نيست ـ ، يكى كتاب الرجال است كه حكايت از توجّه او به اين دانش اصولى و اجتهادى مى كند. ۲
برخى ويژگى هاى الكافى نيز خبر از مشى اجتهادى مؤلّفش مى دهد، مانند اين كه برخى اقوال و سخنان غير معصومان عليهم السلام نيز در آن، ذكر شده است؛ كسانى مانند هشام بن حكم، اسيد بن صفوان و اسماعيل بن جعفر. اين رفتار تأليفى، ويژه اهل اجتهاد است، نه آنان كه هيچ گونه اعتنايى به غير اخبار، حتّى ظاهر قرآن و اجماع و مستقلات عقليه ندارند. ۳ همچنين مى دانيم كه اخبارى ها همه احاديث كتب اربعه را صحيح و قطعى الصدور مى دانند. ۴ اگر چنين عقيده اى را كلينى نيز داشته، نبايد در الكافى دست به گزينش و توزين روايات مى زد؛ بلكه بايد هر چه در اصل هاى پيش از خود مى ديد، در كتاب مى آورد. شيخ صدوق رحمه الله و شيخ طوسى رحمه الله نيز همه روايات الكافى را صحيح السند نمى دانستند؛ وگرنه نبايد در آثار خود با روايات الكافى، برخورد گزينشى مى كردند. نيز به گفته شهيد مطهرى:
اخباريين ، مدّعى هستند كه قدماى شيعه تا زمان شيخ صدوق رحمه الله، همه مسلك اخبارى داشتند؛ ولى حقيقتْ اين است كه اخبارى گرى، به صورت يك مكتب و با
1.ر.ك: روضات الجنّات، ج۲، ص۲۰۵ .
2.وجود آثار رجالى در ميان تأليفات اخبارى ها، چندين دليل دارد: اولاً اخبارى ها طيف گسترده اى هستند كه ميان آنان برخى معتدل و برخى تندرو بودند؛ ثانيا گاهى اين رويكرد، مربوط به دوره خاصى از زندگى آنان مى شده است؛ ثالثا مبناى جرح و تعديل رجال در ميان اخبارى ها با مبانى اخبارى ايشان در فقه ورزى، تناسب داشته است؛ يعنى آنان نوعى رجال شناسى اخبارى را پى ريختند.
3.ر. ك: معجم رجال الحديث و تفصيل الطبقات الرواة، ج۱، ص۸۷ ـ ۹۷ .
4.ر.ك: هداية الأبرار، ص ۱۷. البته عقيده به صحيح و قطعى الصدور بودن همه احاديث الكافى، در ميان اصوليان نيز طرفدارانى دارد. براى نمونه، محقّق خويى در معجم رجال الحديث (ج۱، ص۹۹)، اين باور نادر را به استادش، ميرزاى نائينى نسبت مى دهد ( ر.ك: علّامه مجلسى، اخبارى يا اصولى؟، ص۲۰) .