علمِ امامان در اصول« الكافي » نمونه‏اي از براي چند و چون سازشِ حديث.. - صفحه 458

جمع اين صدر با آن ذيل، بدين سان آسان خواهد بود كه گفته شود امام عليه السلام از هر نهانى آگاه نيست؛ ولى علم كتاب، نزد اوست. و البتّه جزئيّاتى چون محلّ كنيزكى كه از تنبيه گريخته يا ...، جزو علمِ كتاب نيست. ۱
بنا بر همان حديث، سَدير و دو تن ديگر ، از امام عليه السلام مى پرسند: «جُعِلْنا فِدَاكَ! سَمِعْناكَ وَ أنْتَ تَقُولُ كَذا وَ كَذا فى أمْرِ جارِيَتِكَ وَ نَحْنُ نَعْلَمُ أنَّكَ تَعْلَمُ عِلْما كَثيرا وَ لا نَنْسِبُكَ إلى عِلْمِ الْغَيْبِ». ۲
الباقى گفتار مروى از امام عليه السلام و آنچه را در باب احاطه خويش به علمِ كتاب ، خاطر نشان مى كند، مى توان تبيين و توضيحى دانست ناظر به آنچه اينان با عبارت «تَعْلَمُ عِلْما كَثيرا» بيان كرده اند.
وانگهى، در حديثى در الكافى، صراحتا از تفصيل و توسعه پذيرى «عِلمِ ما قَد كان و ما سَيَكون»، سخن رفته است :
إنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله لَمّا اُسْرِىَ بِهِ لَمْ يَهْبِطْ حَتّى أعْلَمَهُ اللّهُ ـ جَلَّ ذِكْرُهُ ـ عِلْمَ ما قَد كانَ وَ ما سَيَكوُنُ وَ كانَ كثِيرٌ مِنْ عِلْمِهِ ذلِكَ جُمَلاً يَأْتى تَفْسيرُها فى لَيْلَةِ الْقَدْرِ وَ كَذلِكَ كانَ عَلِىُّ بْنُ أبى طالِبٍ عليه السلام قَدْ عَلِمَ جُمَلَ الْعِلْمِ وَ يَأْتى تَفْسيرُهُ فى لَيالِى الْقَدْرِ .۳
با توجّه به چنين حديثى، ديگر قائل شدن به نوعى محدوديّت در دايره «علم به ما كان و ما سيكون»، خَرق اجماع يا سنّت شكنى نخواهد بود ؛ و اگر كسى قائل شود كه مراد از «ما كان و ما يكون»، معناىِ مطلق و بى استثنا و فراگير آن نيست و لزومى ندارد منتهاىِ ظرفيّت لغوى اين تعبير، مقصود بوده باشد، پيشنهادى غريب به ميان نياورده است.

1.از راه استطراد، اين نكته نيز جاى تذكار دارد كه كسانى كه علم غيب نفى شده در متن قرآن و سنّت ? قطعى را تنها علم غيب ذاتى (نه علم غيب مكتسب) مى دانند، توجيه پسنديده اى براى سياق رواياتى از اين دست، ارائه نمى توانند داد .

2.اصول كافى، ترجمه و شرح كمره اى، ج ۲، ص ۲۹۴ .

3.همان، ص ۲۷۴ .

صفحه از 468