علمِ امامان در اصول« الكافي » نمونه‏اي از براي چند و چون سازشِ حديث.. - صفحه 456

دامنه ور به كتابِ خدا و گواه گرفتن تبيان بودنِ قرآن بر جامعيّتى كه چنان علمى از آن به در تواند آمد، درخور ملاحظه است.
اين كه قرآن، «تبيان» است، يعنى چه؟ و تبيان بودنِ قرآن، آيا براى بى كرانه بودن علم مخزون در آن، مفيد است؟ وانگهى، گستره علم امامان ـ كه متناسب و متّكى به تبيان بودنِ قرآنْ قرار داده شده ـ ، اگر با گستره درون مايه قرآن، متناسب و متناظر باشد، آيا بى كرانگى را بر مى تابد؟

بحثى در جامعيّت قرآن

بحث از جامعيّت قرآن و معناى اين جامعيّت، بحثى مستقل است؛ ولى چون به بحث ما نيز ربطى دارد، از اشارتى بدان، گزير نيست.
بر خلاف ديدگاه حاكم بر بعض مردم عادى كه جامعيّت قرآن را به معناى احتوا و اشتمال آن بر همه چيز مى پندارند، نگاه غالب محقّقان و بويژه مسلمانانِ عصر صحابيان و تابعيان، چنين نبوده است.
در آن عصر، حتّى ظاهرا تبادر «تبيان بودن قرآن در باب همه چيز»، به اوامر و نواهى، و احكام واجب و حرام راجع مى شده و مسئله جامعيّت را ناظر به احكام شريعت مى دانسته اند. ۱
به هر روى، مفسّران بزرگى چون شيخ طوسى و شيخ طبرسى و جار اللّه زمخشرى، تبيان بودن و جامعيّت قرآن را در امور مربوط به دين و مسائل دينى مى دانند، و حتّى در همين حيطه دينى هم كسانى چون فخر رازى، تقييدات دقيق ترى به ميان آورده اند؛ و بر سرِ هم، اين ديدگاه مختارِ غالب محقّقان اسلامى است كه نمى توان تبيان بودن قرآن را در حيطه اى ويژه ندانست. ۲

1.جامعيت قرآن، ايازى، ص ۸۷ .

2.براى تفصيل بيشتر، ر.ك: همان، ص ۸۸ ـ ۱۱۲.

صفحه از 468